اهلِ یقین

شهدا امامزادگان عشقند که مزارشان زیارتگاه اهلِ یقین است .امام (ره)

اهلِ یقین

شهدا امامزادگان عشقند که مزارشان زیارتگاه اهلِ یقین است .امام (ره)

۳ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۶ ثبت شده است

خواهر بزرگ شهید می‌گوید: هیچ‌وقت حرف سوریه را نمی‌زد. حدود دو سال پیش وقتی آمده بود برای همه ما سوغاتی آورده بود. یک بسته شکلات هم میان سوغاتی‌هایش بود که مارک سوریه داشت. به او گفتم: داری ما را گول می‌زنی؟ شکلات‌هایت هم که مال سوریه است.

بخش فرهنگ پایداری تبیان

title

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۰:۲۴
محمود جانقربانی



 «قامت» پس از گذراندن دوره آموزش فرماندهی در پادگان سعدآباد تهران، به عنوان مربی، مدتی در سومار به آموزش نیروهای بسیجی پرداخت و به خاطر سوابق و توانایی‌های مدیریتی‌اش به عنوان نخستین فرمانده از زنجان به منطقه اعزام شد.

بخش پایداری تبیان
قامت بیات

قامت‌ بیات در سال ۱۳۴۰ در یکی از روستاهای توابع استان زنجان به دنیا آمد. بعد از پیروزی انقلاب وارد سپاه شد و با دستور امام مبنی بر ختم غائله کردستان، جزو نخستین نفراتی بود که به آنجا اعزام شد. قامت پس از گذراندن دوره آموزش فرماندهی در پادگان سعدآباد تهران، به عنوان مربی،مدتی در سومار به آموزش نیروهای بسیجی پرداخت و به خاطر سوابق و توانایی‌های مدیریتی‌اش به عنوان نخستین فرمانده از زنجان به منطقه اعزام شد.

سردار بیات مهربان و صبور بود و همین خصوصیات زیبای اخلاقی‌اش باعث شده بود از محبوبیت خاصی بین نیروهایش برخودار باشد. زمانی هم که به مرخصی می‌آمد، بیکار نمی‌نشست و به نقاشی ساختمان می‌پرداخت یا کارگری می‌کرد.

او بارها و بارها در جبهه‌های مختلف حضور داشت و  با مسئولیت‌های فرماندهی گروهان و گردان و با شایستگی‌ای که از خود نشان داده بود، فرماندهی تیپ «الهادی» لشکر ۱۷ علی‌بن‌ابیطالب به او واگذار شد، او توانست این تیپ را تشکیل و سازماندهی کند.

یکی از دوستان و همرزمان این فرمانده روایت می‌کند: «قامت سر نترسی داشت، این خصوصیت را بارها در او دیده بودم. زمانی که در دار خوئین بودیم، با قرارگاه تماس گرفتند و گفتند در بخشی از منطقه عملیاتی مین کاشته‌اند که نمی‌توانیم آنها را خنثی کنیم. قامت با شنیدن این پیام خودش را به منطقه رساند و با جسارت تمام مین‌ها را خنثی کرد.»

قامت سرانجام در ۱۸ بهمن ماه سال ۱۳۶۱ هنگام شناسایی عملیات «والفجر مقدماتی» در 21 سالگی به شهادت رسید.

قامت‌ بیات در وصیت‌نامه‌اش چنین زیبا و عمیق نوشته است: «من پاسدار و وارث خون‌بهای پانزده قرن خط سرخ شهادتم، در عصر استثنایی و پرمخاطره قرار گرفته‌ام و مسئولیت‌ها بر دوشم سنگینی می‌کند.ما باید در صحنه باشیم، اگر نباشیم شیعه نیستیم.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۰:۳۰
محمود جانقربانی



حسن عقب عقب می‌رود و به جایی تکیه می‌دهد و می‌گوید: من تنها برای اسلام و اجرای احکام قرآن به سپاه رفته‌ام. به من فرمانده نگویید، من خاک پای بسیجیانم. من فقط یک خدمتگزارم. حضرت امام با آن عظمت روحی‌اش می‌گوید: به من رهبر نگویید، خدمتگزار بگویید و من که خاک پای اویم به خود لقب فرمانده بدهم؟


شهیدی که سال 63 به آرزویش رسید

بهمن ماه 1361 ساعت 2 بعد از ظهر زنگ خانه به صدا در می‌آید. پدر که نزدیک‌ترین نفر به درب است، آن را باز می‌کند. خودرویی و دو نفر که متواضعانه سلام می‌کنند، کادر چشم‌هایش را پر می‌کنند؛ یکی از آن‌ها در حالی که لبخندی صمیمی بر لب دارد، با دو دست نامه‌ای تقدیم می‌کند. آنگاه آن‌ها خداحافظی می‌کنند و می‌روند. آنقدر غرق نامه می‌شود که رفتن آن‌ها را متوجه نمی‌شود. چرخی می‌خورد و به درون خانه می‌رود.

چیزی غریب در دلش و التهابی شدید از جستجو در درونش شکوفه می‌زند. نامه از طرف ریاست جمهور، حضرت آیت الله خامنه‌ای است و او متعجبانه پشت و روی پاکت نامه را خوب نگاه می‌کند. با خود می‌گوید: رئیس جمهور کجا و منزل ما کجا؟ شاید نامه مال کسی دیگر است و آن‌ها اشتباهی آن را آورده‌اند، ولی آدرس دقیقاً درست است؛ نامه مربوط به پسرش حسن است، اما او بی آنکه متوجه باشد، حریصانه نامه را باز می‌کند می‌خواند:

بسمه تعالی

برادر حسن درویش فرمانده لشکر 15 امام حسن ـ علیه‌السلام.

شهادت پاسداران عزیز و سرافراز و سرخ رویان دنیا و آخرت، برادران حسن باقری و مجید بقایی و برادران شهید همراه آنان را به شما هم‌سنگر مقاومشان تبریک و تسلیت می‌گوییم و یاد همه کبوتران خونین بال انقلاب اسلامی را گرامی می‌داریم.

امیدوار به رحمت خدا و مطمئن به پیروزی نهایی، راه آن عزیزان را تا پایان ادامه دهید. «و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مومنین».

سید علی خامنه‌ای.

رئیس جمهوری اسلامی ایران.

آیا درست نوشته‌اند؟ حسن پسرم فرمانده لشکر است؟ ولی چرا هر وقت می‌پرسیدم در جبهه چه کاره ای هیچ وقت جواب درستی به من نمی‌داد و فقط می‌گفت: مثل همه بسیجی‌ها پست می‌دهم

دشمنان اسلام بدانند که انقلاب اسلامی شکست نخورده و انشا الله شکست نمی‌خورد که این فرموده حضرت روح الله است، چرا که او بود که گردنکشی‌های دشمنان را با توکل بر خداوند و عشق به اسلام کوتاه کرد.

امت بداند که تنها راه تداوم این حرکت خدایی، توکل به خدای رحمان است. پس به او توکل کنید

امضای حضرت آیت الله خامنه‌ای در پایین نامه برق شادی را در چشمان پدر به همراه می‌آورد. ولی متعجبانه هنوز به عنوان نامه خیره شده است. همان جایی که نوشته شده: برادر حسن درویش، فرمانده لشکر 15 امام حسن ـ علیه‌السلام.

پدر با خود می‌گوید: آیا درست نوشته‌اند؟ حسن پسرم فرمانده لشکر است؟ ولی چرا هر وقت می‌پرسیدم در جبهه چه کاره ای هیچ وقت جواب درستی به من نمی‌داد و فقط می‌گفت: مثل همه بسیجی‌ها پست می‌دهم. روی به آسمان می‌کند و در حالی که همچنان خوشحال است، زیر لب می‌گوید: خدایا شکر که پسرم فرمانده لشکر توست و بعد به تندی مثل بچه‌ای که ناشی گرا نه بخواهد خطایش را بپوشاند، در نامه را می‌بندد و در حیاط خانه، نامه را به حسن می‌دهد. حسن نگاهی مشکوک به نامه می‌کند. آن را باز می‌کند و می‌خواند متعجبانه می‌پرسد:

پدر؛ در نامه باز بود؟

- نه بسته بود.

- پس کی آن را باز کرد؟

شهیدی که سال 63 به آرزویش رسید

پدر با شرمساری می‌گوید: ببخش فرزندم من آن را باز کردم.

مثل کسی که دوست نداشته باشد، جواب مثبت بشنود، می‌پرسد: حتماً آن را هم خوانده‌ای؟

پدر با همان لحن شرمساری می‌گوید: بله فرزندم و فهمیدم که تو فرمانده‌ای؛ چیزی که همیشه از من پنهان کرده بودی.

حسن عقب عقب می‌رود و به جایی تکیه می‌دهد و می‌گوید: من فقط برای اسلام و اجرای احکام قرآن به سپاه رفته‌ام. به من فرمانده نگویید. من خاک پای بسیجیانم، من فقط یک خدمتگزارم. حضرت امام با آن عظمت روحی‌اش می‌گوید: به من رهبر نگویید خدمتگزار بگویید و من که خاک پای اویم به خود لقب فرمانده بدهم؟

ولی پدر با لبخند رضایت بخشی مثل کسی که قند در دلش آب کرده باشند، همچنان به حسن می‌نگرد؛ نگریستنی که هیچ شباهتی با نگاه‌های پیشینش ندارد.

*****

سردار شهید حسن درویش که در سال 1341 در شوش دانیال به دنیا آمده بود، سرانجام در سال 1363 در عملیات بدر به شهادت رسید.

وی در وصیت‌نامه‌اش یادآوری می‌کند:

دشمنان اسلام بدانند که انقلاب اسلامی شکست نخورده و انشا الله شکست نمی‌خورد که این فرموده حضرت روح الله است، چرا که او بود که گردنکشی‌های دشمنان را با توکل بر خداوند و عشق به اسلام کوتاه کرد.

امت بداند که تنها راه تداوم این حرکت خدایی، توکل به خدای رحمان است. پس به او توکل کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۲:۱۸
محمود جانقربانی