از جمله شفاعت کنندگان در روز بازپسین ، فرشتگان خدا هستند: «وَ کَم مِن ملَکٍ فِی السمَـ'وَ ' تِ لاَ تُغْنِی شَفَـ'عَتُهُمْ شَیْـًا إِلا مِن بَعْدِ أَن یَأْذَنَ اللَهُ لِمَن یَشَا´ءُ وَ یَرْضَی '؛ و چه بسیار از فرشتگان در آسمانها هستند که شفاعت آنها هیچ سودی ندارد مگر بعد از آنکه خداوند بهر یک از آنها اذن دهد و راضی باشد» (نجم/26) و نیز فرماید: «یَوْمَنءِذٍ لا تَنفَعُ الشفَـ'عَةُ إِلا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرحْمَـ'نُ وَ رَضِیَ لَهُ و قَوْلاً * یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَ لاَ یُحِیطُونَ بِهِ عِلْمًا؛ در آن روز شفاعت کردن کسی ثمری نمی بخشد مگر بعد از اینکه خداوند نسبت به کسی اذن دهد و گفتار او را بپسندد. خداوند میداند آنچه در برابر آنهاست و آنچه در پشت سر آنهاست؛ و آنان علمشان به خدا نمیرسد و بر علم خدا محیط نمی شوند» (طه/109 و 110).

این دو آیه دلالت بر شفاعت ملائکه دارد، و البته آیه دوم اعم است از ملائکه و انبیاء و اولیاء؛ کما آنکه دو آیه ای را که قبلاً برای شفاعت انبیاء و امامان در مطلع گفتار آوردیم نیز أعم از شفاعت انبیاء و امامان و ملائکه بود و آن دو آیه این بود:

1 ـ آیه: «وَ قَالُوا اتخَذَ الرحْمَـ'نُ وَلَدًا سُبْحَـ'نَهُ و بَلْ عِبَادٌ مکْرَمُونَ* لاَ یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُم بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ * یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَ لاَ یَشْفَعُونَ إِلا لِمَنِ ارْتَضَی ' وَ هُم مِنْ خَشْیَتِهِ مُشْفِقُونَ؛ و گفتند خدای رحمان فرزندی گرفته است، منزه است او، بلکه (فرشتگان و اولیا) بندگانی ارجمندند، که در سخن بر او پیشی نمی گیرند و به فرمان او کار می کنند، آنچه پیش رو و پشت سرشان است می داند، و جز برای کسی که (خدا) رضایت دهد شفاعت نمی کنند و از مهابت او هراسانند» (انبیاء/26 تا 28).
2 ـ آیه: «وَ لاَ یَمْلِکُ الذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِهِ الشفَـ'عَةَ إِلا مَن شَهِدَ بِالْحَق وَ هُمْ یَعْلَمُونَ ؛ و کسانی را که به جای او می خوانند اختیار شفاعت ندارند، مگر کسانی که از روی علم، به حق گواهی داده (و موحد) باشند» (زخرف/86).

بنابراین تمام این آیات، چه بطور خصوص و چه بطور عموم، دلالت بر شفاعت فرشتگان دارد. شفاعت گواهان و شهداء در روز قیامت و از جمله شفعاء، شهداء هستند؛ یعنی گواهان بر اعمال، آن کسانیکه اعمال انسان را در زیر نظر دارند و چه در مرحله تحمل شهادت و چه در مرحله اداء آن، واقف و مُسَیْطِر بر آنها هستند و شهادت در اینجا به معنای شهادت به معنای کشته شدن در معرکه قتال نیست. طبق آیه زخرف/86 (وَ لاَ یَمْلِکُ الذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِهِ الشفَـ'عَةَ إِلا مَن شَهِدَ بِالْحَق وَ هُمْ یَعْلَمُونَ) هر کس که به حق شهادت دهد و دارای علم بوده و اطلاع ملکوتی به بواطن اعمال داشته باشد او در روز قیامت از شفیعان است و طبق نفی و اثبات «إِلا مَن شَهِدَ بِالْحَق» به دست می آید که حتماً باید شفیعان نیز از شهیدان باشند، غایة الامر هر کس به اندازه سعه اطلاع ملکوتی بر بواطن اعمال به همانقدر میتواند شهادت دهد و از همان افراد میتواند شفاعت کند.

در «خصال » صدوق از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام از پدرانش از أمیرالمؤمنین علیه السلام روایت کرده است که: «قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَهِ صَلی اللَهُ عَلَیْهِ وَءَالِهِ وَسَلمَ: ثَلاَثَةٌ یَشْفَعُونَ إلَی اللَهِ عَز وَ جَل فَیُشَفعُونَ: الاْنْبِیَآءُ ثُم الْعُلَمَآءُ ثُم الشهَدَآءُ؛ حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم گفتند: سه دسته هستند که در پیشگاه پروردگار عز وجل شفاعت می کنند و شفاعت آنها پذیرفته می شود: دستة اول پیغمبران هستند و پس از آن علماء و پس از آن شهداء» (خصال طبع حیدری باب الثلاثه ص156).