خواب حرم
سه شنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۵، ۰۹:۴۱ ب.ظ
تازه از راه مدرسه رسیده بود کیف اش را روی زمین گذاشت رو به مادر کرد وبی مقدمه وبا بغضی در گلوگفت :
- بابا چه وقت از ماموریت بر می گردد
- گویی از قبل انتظار این سوال را داشت نگاهی به قامت دخترک کرد دستی روی سرش کشید وگفت :
- هروقت که حرم امن شد بابا خودش می آید
- دخترک را در آغوش گرفت وزیر لب برایش قصه کربلا را زمزمه کرد مکث کرد هنوز دلشوره خواب دیشب در وجودش بود که با سوال دخترک بیشتر شده بود دستی بر سرش کشید کمی ارام تر شد مثل آنکه خوابش تعبیر شد باشد در همین افکار بود که خبری از تلویزون سکوت مادر ودختر را شکست :
ورود پیکر 9 شهید مدافع حرم به کشور
۹۵/۰۱/۳۱