گفتگو با سردار سر تیپ پاسدار علی فضلی
چگونه با شهید صیاد شیرازی آشنا شدید؟
بیش از 19 سال قبل از شهادت این شهید گرانقدر، از نزدیک به ایشان ارادت داشتم. ضایعه شهادت ایشان و جای خالی ایشان در نیروهای مسلح مشهود و روشن است. اما اگر بخواهیم در یک جمله حق ایشان را ادا کرده باشم، با شناختی که از خصوصیات این شهید دارم، چیزی کمتر از شهادت حقش نبود...
خوشا به حال شهید صیاد شیرازی که اجر و مزدش نمره قبولی 20 بود و بدا بر حال ما که توفیقش را نداشتیم. خودم را عرض می کنم. قطعاً لیاقتش را نداشتم و امیدوارم که از قافله سالار این شهدا و از قافله این شهیدان جا نمانم. از خداوند می خواهیم در انتهای گرد و خاک کاروان آنها قرار داشته باشیم. و فردای قیامت در مقابل حضرت زهرا (س) و رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) شرمنده نباشیم. اینها برای اعتلای کلمه حق و جبهه حق از همه سرمایه های زندگی شان و از جان هایشان گذشتند و ما هنوز در این دنیا و حال و هوای نفسانی آن زیست می کنیم فقط به این امید که خداوند، وفاداری به خون شهدا را از ما نگیرد و در مقابل دشمنان اسلام و انقلاب، وفادار خون های مقدس شهدا، به ویژه این شهید بزگوار باشیم و با بصیرت بایستیم.
هنوز جنگ شروع نشده بود که من برای اولین بار ایشان را به همراه دو سه نفر در ورودیه حسینیه جماران دیدم. شهید صیاد آن روز بند حمائل بسته بود و لباس کامل رزم به تن داشت و یک سرباز در میدان نبرد را نشان می داد. این اولین بار بود که ایشان را دیدم تا زمانی که وارد جنگ شدیم و تقریباً از اوایل جنگ این آشنایی به تدریج عمق پیدا کرد و ادامه یافت تا آخرین بار که 48 ساعت قبل از شهادت این شهید بزرگوار در 18 فروردین بود. ما در روز 15 فروردین، در یک جلسه تاریخی، برای تبریک عید نوروز خدمت ایشان رسیدیم. سه روز بعد، یعنی در 18 فروردین در مراسم ختم مرحوم اخوی آقای علی شمخانی در وزارت دفاع هم چند دقیقه ای ایشان را زیارت کردم که این آخرین دیدار ما بود و شهادت ایشان در ساعت 8 روز 21 فروردین اتفاق افتاده بود. ترور در ساعت 6 صبح به دست یکی از منافقین کوردل انجام می شود که با پوشش یک رفتگر به خودروی ایشان نزدیک می شود و تحت پوشش درخواست عاجزانه ای که دارد، عملیات تروریستی خود را انجام می دهد ظاهراً در آن لحظه، آقا زاده این شهید بزرگوار (آقا مهدی) مشغول بستن در بوده اند که شهادت پدرشان را در مقابل چشمانشان نظاره می کنند. ما هم به محض اطلاع در ساعت 7:30 صبح با جمعی از دوستان به منزل این شهید بزرگوار رسیدیم.