خوشا به حال کسانی که عاشق خضوع در برابر یارند ، خوشا به حال آنانکه سر خم کردن در مقابل دوست را سرفرازی می دانند ،آری ابراز عجز و لابه در برابر دلبر عالمی دیگر دارد،شیرینی با یار بودن در خضوع و خشوع کردن در برابر جمال و جلال و زیبایی بی مثال اوست که تا در مقابل او خم نشوی محرم خم ابروی او نمی شوی و تا قامت در برابر او دو تا نکنی دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کرد نتوان کرد.
فرق خضوع و خشوع
در فرهنگ اصطلاحات نماز ما یک خضوع داریم و یک خشوع ،که فاصله آن دو فاصله میان زمین تا آسمان است، همینکه ظاهرا با بدن خود در مقابل خداوند متعال خم می شویم در مقابل او خضوع کرده ایم و این لازم است اما کافی نیست ،همچنانکه ظاهر ما در رکوع به نیت عبادت او شکسته و منعطف می شود باید باطن و دل برای او بلرزد ،بشکند و انعطاف پیدا کند که این خشوع است و رسیدن به این خشوع که بذر بندگی را در اعضا و جوارح ما رشد می دهد مقصود را تحقق می بخشد.
آیا وقت آن نرسیده که با دل به سمت او برویم؟ که فرمود "یا ایها الذین آمَنوا آمِنوا!" ای کسانی که ظاهرا در شمار مومنانید حقیقتا ایمان بیاورید، آیا وقت آن نرسیده که دیگر یک نماز کامل و واقعی بخوانیم؟ آیا وقت آن نرسیده که دلمان در نماز به او متوجه شود و برای او بلرزد و خاشع گردد؟ حکایت فضیل عیاض را شنیده اید؟ دزدی که بالای دیوار خانه مردم شنید کسی قرآن می خواند و این آیه را که "الم یان للذین آمنوا ان تخشع قلوبهم لذکر الله" آیا وقت آن نرسیده دلهای شما مومنان بیاد خدا بیفتد و برای او بلرزد و خشوع کند؟ که گفت چرا خدای من! و پایین آمد و عوض شد و راهش را به سمت خدای مهربان اصلاح نمود ؛ همین تسلیم و انقلاب و خشوع هدف این عبادت بزرگ و البته به طور خاص این رکن آن یعنی رکوع می باشد.
معنای تسبیح و تعظیم در رکوع
رکوع ،تعظیم در مقابل خدای عظیم است ،سبحان ربی العظیم و بحمده،رکوع مقام تسبیح گفتن است ،تسبیحی که کار ملائک است بلکه همه موجودات تسبیح گوی اویند ؛آخر این شرط آدمیت نیست/مرغ تسبیح گوی و ما خاموش!
بزرگان می گویند تسبیحی که در رکوع است نفی شریک قائل شدن برای خداوند در تاثیر و عمل است و تنزیه او از اینکه مسبب الاسباب و موثر مستقلی غیر از او در این عالم باشد ، نتیجه تسبیح در کل رسیدن به توحید و پرستش حقیقی خدای واحد است،لا حول و لا قوة الا بالله ، یعنی اگر من توانسته ام در برابر تو ای خدای من به عبادت بایستم جز با لطف و اراده تو نیست و در هر خیری که اسباب رسیدن آن به من محیا می شود دست تو در کار است و اگر من برای روزی و کار و کسب سراغ اسباب آن می روم چون تو خود خواستی، ولی روزی رسان تویی و اگر تو نخواهی هیچ خیری به کسی نمی رسد و کسی که در رکوع برای او کمر خم می کند دیگر با حرص رسیدن به مطامع دنیوی و فراموش کردن خداوند پیش هر کس و ناکسی خم و راست نمی شود؛