پیامدها و دستاوردهای دفاع مقدس (2)
چهارشنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۵، ۰۷:۵۴ ب.ظ
پیامدها و دستاوردهای دفاع مقدس (2)
نویسنده: دکتر اسماعیل منصوری لاریجانی
پیامدها و دستاوردهای سیاسی ـ فرهنگی ـ اقتصادی دفاع مقدس
16. رسوایی لیبرالها و منافقین
یکی از خطرهایی
که به طور جدی، انقلاب اسلامی را تهدید میکرد، افتادن انقلاب به دام
لیبرالها بود؛ چنان که امام( رحمت الله علیه ) میفرمایند: «من امروز بعد
از ده سال از پیروزی انقلاب اسلامی، همچون گذشته اعتراف میکنم که بعضی
تصمیمات اول انقلاب، در سپردن پستها و امور مهم کشور به گروهی که عقیدهی
خالص و واقعی به اسلام ناب محمدی نداشتهاند، اشتباهی بوده است که تلخی
آثار آن به راحتی از میان نمیرود... و الان هم سخت معتقدم که آنان به
چیزی کمتر از انحراف انقلاب از تمامی اصولش و حرکت به سوی امریکای
جهانخوار، قناعت نمیکنند... و ما هنوز چوب اعتمادهای فراوان خود را به
گروهها و لیبرالها میخوریم.»
در این مسیر، میبینیم که یکی از برکتهای جنگ تحمیلی، سپردن نقش اصلی نظام در تصمیم گیریها به دست نیروهای انقلابی است و این جنگ تحمیلی است که لیبرالها و مرفهان بیدرد را رسوا میسازد؛ همان گونه که در صدر اسلام نیز رسوا ساخت.
خداوند در قرآن کریم میفرماید: «و آنگاه که سورهای نازل شود که به خدای یگانه ایمان آورید و درکنار پیامبر جهاد کنید، ثروتمندان و مرفهان از تو اجازه میخواهند و میگویند، بگذار ما با نشستگان بمانیم. راضی شدهاند که با پیران وامانده باشند و بر قلبهایشان مهر زده شده تا (حقایق را) درک نکنند.»
از دیگر برکات جنگ، بر ملا شدن چهرهی واقعی منافقین بود؛ به طوری که با کنار کشیدن گروههای سیاسی عمدتاً چپگرا از صحنههای نبرد، آن هم با دلایل و توجیهات بیاساس، مردم پی به ماهیت منحرف این گروهها بردند؛ همچنان که پیش از این و در صدر اسلام، چهرهی پلید منافقین داخلی، نظیر دار و دستهی «عبدالله ابن ابی» و یهودیان «بنی قریظه» مشخص گردیده بود.
خداوند میفرماید: «آنچه در روز تلاقی دو گروه به شما رسید، به اذن خدا بود تا مؤمنان را معلوم کند و آنان را که نفاق ورزیدند نیز بشناساند. به آنها گفته شد بیایید و در راه خدا بجنگید و یا دفاع کنید؛ گفتند: اگر جنگ میدانستیم، از شما پیروی میکردیم. آنان امروز به کفر از ایمان نزدیکترند. با دهانهایشان چیزهایی میگویند که در قلبهایشان نیست و خدا به آن چه کتمان میکنند، آگاهتر است.»
در این مسیر، میبینیم که یکی از برکتهای جنگ تحمیلی، سپردن نقش اصلی نظام در تصمیم گیریها به دست نیروهای انقلابی است و این جنگ تحمیلی است که لیبرالها و مرفهان بیدرد را رسوا میسازد؛ همان گونه که در صدر اسلام نیز رسوا ساخت.
خداوند در قرآن کریم میفرماید: «و آنگاه که سورهای نازل شود که به خدای یگانه ایمان آورید و درکنار پیامبر جهاد کنید، ثروتمندان و مرفهان از تو اجازه میخواهند و میگویند، بگذار ما با نشستگان بمانیم. راضی شدهاند که با پیران وامانده باشند و بر قلبهایشان مهر زده شده تا (حقایق را) درک نکنند.»
از دیگر برکات جنگ، بر ملا شدن چهرهی واقعی منافقین بود؛ به طوری که با کنار کشیدن گروههای سیاسی عمدتاً چپگرا از صحنههای نبرد، آن هم با دلایل و توجیهات بیاساس، مردم پی به ماهیت منحرف این گروهها بردند؛ همچنان که پیش از این و در صدر اسلام، چهرهی پلید منافقین داخلی، نظیر دار و دستهی «عبدالله ابن ابی» و یهودیان «بنی قریظه» مشخص گردیده بود.
خداوند میفرماید: «آنچه در روز تلاقی دو گروه به شما رسید، به اذن خدا بود تا مؤمنان را معلوم کند و آنان را که نفاق ورزیدند نیز بشناساند. به آنها گفته شد بیایید و در راه خدا بجنگید و یا دفاع کنید؛ گفتند: اگر جنگ میدانستیم، از شما پیروی میکردیم. آنان امروز به کفر از ایمان نزدیکترند. با دهانهایشان چیزهایی میگویند که در قلبهایشان نیست و خدا به آن چه کتمان میکنند، آگاهتر است.»
17. آزمون روشنفکری
جنگ،
عرصهی امتحانی سخت را برای جریان روشنفکری ایران فراهم نمود، تا آیندگان
با مرور بر کارنامهی برخورد جریان روشنفکری با دفاع مقدس، بیماری
روشنفکری در ایران را دریابند و هرگز به دام آن گرفتار نشوند.
مخاطب ما، روشنفکری که نخواهد در سنت روشنفکری خویش تجدید نظر نماید، نیست، بلکه مخاطب ما آیندگان هستند و نیز به اصطلاح روشنفکرانی که جرأت و ارادهی نقد دیدگاههای خویش را داشته باشند. روشنفکری در ایران هرگز اصیل و ریشهدار نبوده است. جریان روشنفکری در ایران همزاد غربزدگی بوده است؛ چرا که در بستر اندیشه و تفکر غرب تولد یافت. روشنفکری در ایران بیش از آنکه جریان اصیل و ریشهدار باشد، جریان مقلد به شمار میرود. روشنفکر؛ تقلیدکورکورانه، مردمگریزی و سنتستیزی را ویژگی ذاتی روشنفکری میداند. دردها، دغدغهها و آرزوهای روشنفکر نیز از جنس دیگر است. روشنفکر غربی از واقعیات به دور بوده و با توهمات خویش مأنوس میباشد. او هرگز در میان تودهی مردم راه پیدا نکرد و تودهی مردم نیز هرگز از روشنفکر بیمار پیروی ننمود. هر چند این واقعیت در انقلاب ظهور یافت، اما هشت سال دفاع مقدس، غبار هر گونه شک و تردید را در این باره بر طرف نمود. روشنفکر اگر در انقلاب حرف مردم را با شگفتی و ناباورانه به نفع خویش تفسیر میکرد، در جنگ به گوشهای خزید و مردمستیزی خویش را آشکار نمود.
جنگ، تجلیگاه ارزشهای انقلاب بود و از همین رو به خوبی ثابت نمود که دردهای روشنفکر در انقلاب، دردهای دیگری بود و راه روشنفکر از راه مردم از همان ابتدا جدا بود. ای کاش دغدغهی روشنفکر، درد مردم بود، که در آن صورت میگفتیم در شناخت درد مردم دچار بیراهه شدهاند، اما چه کنیم که روشنفکر بیمار روش خود را بر دشمنی با دین، سنتها و اعتقادات مردم بنا نموده است. روشنفکر در هشت سال دفاع مقدس، نهتنها به زبان نیز مردم را همراهی و یاری نکرد، بلکه گاه زبان به ملامت و شکایت نیز میگشود؛ حتی آنان که دایم خود را دردمند وطن و ایران نشان میدادند، در آزمون تاریخی دفاع مقدس مردود شدند. در اصل، آن چه در جنگ تحمیلی هدف هجوم قرار گرفته بود، دین و انقلاب برخاسته از آن بود و ملت نیز نه فقط به قصد دفاع از میهن، بلکه آگاه از قصد و نیت دشمن، به دفاع از اعتقاد و دین خویش بهپا خاسته بود؛ چیزی که روشنفکر با آن میانهی خوبی نداشت.
بیماری جریان روشنفکری در ایران که همان غربزدگی ناشی از خودباختگی بوده است، بیارتباط با خسارت فرهنگی ناشی از شکست در جنگهای دویست سالهی اخیر که پیشتر به آن اشاره شد، نیست. مقاومت و پیروزی افتخارآمیز ملت ایران در دفاع مقدس، میتواند خسارت آن شکستها را جبران کند و خودباختگی را به خودباوری تبدیل نماید و روشنفکر رمیده از مردم را به آغوش ملت برگرداند.
مخاطب ما، روشنفکری که نخواهد در سنت روشنفکری خویش تجدید نظر نماید، نیست، بلکه مخاطب ما آیندگان هستند و نیز به اصطلاح روشنفکرانی که جرأت و ارادهی نقد دیدگاههای خویش را داشته باشند. روشنفکری در ایران هرگز اصیل و ریشهدار نبوده است. جریان روشنفکری در ایران همزاد غربزدگی بوده است؛ چرا که در بستر اندیشه و تفکر غرب تولد یافت. روشنفکری در ایران بیش از آنکه جریان اصیل و ریشهدار باشد، جریان مقلد به شمار میرود. روشنفکر؛ تقلیدکورکورانه، مردمگریزی و سنتستیزی را ویژگی ذاتی روشنفکری میداند. دردها، دغدغهها و آرزوهای روشنفکر نیز از جنس دیگر است. روشنفکر غربی از واقعیات به دور بوده و با توهمات خویش مأنوس میباشد. او هرگز در میان تودهی مردم راه پیدا نکرد و تودهی مردم نیز هرگز از روشنفکر بیمار پیروی ننمود. هر چند این واقعیت در انقلاب ظهور یافت، اما هشت سال دفاع مقدس، غبار هر گونه شک و تردید را در این باره بر طرف نمود. روشنفکر اگر در انقلاب حرف مردم را با شگفتی و ناباورانه به نفع خویش تفسیر میکرد، در جنگ به گوشهای خزید و مردمستیزی خویش را آشکار نمود.
جنگ، تجلیگاه ارزشهای انقلاب بود و از همین رو به خوبی ثابت نمود که دردهای روشنفکر در انقلاب، دردهای دیگری بود و راه روشنفکر از راه مردم از همان ابتدا جدا بود. ای کاش دغدغهی روشنفکر، درد مردم بود، که در آن صورت میگفتیم در شناخت درد مردم دچار بیراهه شدهاند، اما چه کنیم که روشنفکر بیمار روش خود را بر دشمنی با دین، سنتها و اعتقادات مردم بنا نموده است. روشنفکر در هشت سال دفاع مقدس، نهتنها به زبان نیز مردم را همراهی و یاری نکرد، بلکه گاه زبان به ملامت و شکایت نیز میگشود؛ حتی آنان که دایم خود را دردمند وطن و ایران نشان میدادند، در آزمون تاریخی دفاع مقدس مردود شدند. در اصل، آن چه در جنگ تحمیلی هدف هجوم قرار گرفته بود، دین و انقلاب برخاسته از آن بود و ملت نیز نه فقط به قصد دفاع از میهن، بلکه آگاه از قصد و نیت دشمن، به دفاع از اعتقاد و دین خویش بهپا خاسته بود؛ چیزی که روشنفکر با آن میانهی خوبی نداشت.
بیماری جریان روشنفکری در ایران که همان غربزدگی ناشی از خودباختگی بوده است، بیارتباط با خسارت فرهنگی ناشی از شکست در جنگهای دویست سالهی اخیر که پیشتر به آن اشاره شد، نیست. مقاومت و پیروزی افتخارآمیز ملت ایران در دفاع مقدس، میتواند خسارت آن شکستها را جبران کند و خودباختگی را به خودباوری تبدیل نماید و روشنفکر رمیده از مردم را به آغوش ملت برگرداند.
18. تأثیر در نگرشهای علمی و پژوهشی دانشگاهها و مراکز عالی کشور
تحول
در حوزهی صنایع دفاعی، این باور را در مراکز دانشگاهی و علمی ـ پژوهشی
کشور به وجود آورد که خواستن توانستن است. همچنین مقابله با اتکای به
بیگانه در امر فناوریهای جدید و درک فرایند رشد فناوری توسط متخصصان و
نخبگان داخلی، استقلال علمی در دانشگاهها را رقم زد، و همگان میدانند که
این استقلال مرهون فرهنگ خودباوری بود که در اندیشهی رزمندگان ما در
دوران دفاع مقدس تجلی کرد.
از انصاف به دور است اگر دستیابی به سلولهای بنیادی و دانش هستهای توسط پژوهشگران و اندیشمندان ایرانی را متأثر از فرهنگ خودباوری و خلاقیت دوران دفاع مقدس ندانیم؛ چنان که بارها و بارها رهبر معظم انقلاب اسلامی به این حقیقت اشاره فرمودهاند.
از انصاف به دور است اگر دستیابی به سلولهای بنیادی و دانش هستهای توسط پژوهشگران و اندیشمندان ایرانی را متأثر از فرهنگ خودباوری و خلاقیت دوران دفاع مقدس ندانیم؛ چنان که بارها و بارها رهبر معظم انقلاب اسلامی به این حقیقت اشاره فرمودهاند.
19. آزمون کارآمدی نظام جمهوری اسلامی
هنوز
مدت زیادی از پیروزی انقلاب سپری نشده بود و نظام دینی نخستین تجربههای
خود را پشتسر میگذاشت که جنگ به عنوان پدیدهای فراگیر، خود را در ابعاد
وسیع سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بر جامعه تحمیل نمود و زمینهی آزمونی سخت
را برای کارآمدی نظام نوپای جمهوری اسلامی فراهم آورد. به چالش کشاندن نظام
جمهوری اسلامی از آغاز پیروزی انقلاب، همواره هدف قدرتهای استکباری بود؛
چرا که انقلاب در ایران و گسترش آن در منطقه، منافع آنان را به خطر افکنده
بود و آنان در پیگیری این هدف شوم، به تأثیر مخرب جنگ امید زیادی داشتند.
جنگ در حالی آغاز شد که مشکلات اقتصادی و محرومیتها، نزاعهای سیاسی،
کارشکنی گروهکها، ترور و خرابکاری، کمبود نیروی انقلابی و متخصص، و
تحریک قومیتها، نظام را رنج میداد و انقلاب را تهدید میکرد.
با مروری بر حوادث و رویدادهای آن زمان، در مییابیم که همان عواملی که در پیروزی انقلاب نقش ایفا نمودند، همانها نیز بزرگترین سهم را در حفظ انقلاب و نجات آن در شرایط بحرانی بعد از پیروزی داشتند: «اسلام، مردم، امام( رحمت الله علیه )». ایمان مردم، بار دیگر به منزلهی«سیمان اجتماعی» فراتر از روحیههای تفرقهانگیز برخاسته از تفاوتهای زبانی، نژادی و مذهبی، مردم را به یکدیگر پیوند داد و از آنان جمعیتی واحد ساخت. آن چه ایران را نجات داد، نه «ایران» و نه «زبان»، بلکه «اسلام» بود. این نکته در طول دوران دفاع مقدس بروز و ظهور کامل یافت. در این مورد وصیتنامههای شهدا به عنوان اسنادی تاریخی و ارزشمند، هیچ جای شک و تردید باقی نمیگذارد.
حضور مستمر و پرقوت مردم در همهی عرصههای سخت، حکایت از این واقعیت دارد که بزرگترین پشتوانه برای دولتها مردم هستند.
پشتیبانی بیدریغ مردم از مسؤولان، از آن جهت بود که مسؤولان از متن مردم برخاسته بودند و خود را خدمتگزار آنان دانسته، تعهد و صداقت خویش را به اثبات رساندند و موجبات اعتماد مردم را فراهم نمودند. بدون همکاری مردم با مسؤولان، گذشتن از بحرانهای سخت اقتصادی، با وجود هزینههای سنگین جنگ تحمیلی و تحریمهای اقتصادی، ممکن نبود. البته بودند کسانی که با سوء استفاده از وضعیت اقتصادی دوران جنگ، ثروتهای هنگفت و نامشروعی کسب کردند، امّا تودهی مردم با درک وضعیت سخت جنگ، به وسیلهی کاهش چشمگیر مصرف و گرایش به قناعت و صرفه جویی، در رفع موانع و مشکلات، با مسؤولان همکاری نمودند.
نقش مردم، تنها محدود به پشت جبهه نبود، بلکه اصولاً نیروهای مسلح بدون استفاده از نیروهای داوطلب مردمی نمیتوانستند جنگ را اداره نمایند. در همان ماههای ابتدای جنگ، ناکارآمدی روشهای متداول وکلاسیک جنگ به اثبات رسید و ایران تنها زمانی از بن بست خارج شد که خیل عظیم نیروهای مردمی وارد صحنه شدند و طرحهای نو، ابتکارات و خلاقیتهای آنها در عرصهی نبرد اجازهی اجرا یافت.
در مورد نقش رهبری در روند تحولات و ادارهی جنگ، باید توجه داشت که ضروری است از یک سو ویژگیهای شخصی حضرت امام( رحمت الله علیه ) مورد توجه قرار گیرد و از سوی دیگر شخصیت حقوقی ولیّ فقیه و نقش مؤثر آن در رفع مشکلات در نظر گرفته شود. از جهت شخصیتی، حضرت امام( رحمت الله علیه ) دارای ویژگیهای منحصر به فرد و بینظیری بودند. جدا از جنبهی علمی، شجاعت و بیباکی، توان بالا در ایجاد وحدت و همدلی بین نیروها و مردم سالاری دینی و سربلندی، این الگوی نوین را در اداره جامعه به اثبات رساند. بیتردید مطالعه و بررسی نحوهی اداره و رفع معضلات جامعه در آن دوران، میتواند الهامبخش مدیران و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی باشد.
با مروری بر حوادث و رویدادهای آن زمان، در مییابیم که همان عواملی که در پیروزی انقلاب نقش ایفا نمودند، همانها نیز بزرگترین سهم را در حفظ انقلاب و نجات آن در شرایط بحرانی بعد از پیروزی داشتند: «اسلام، مردم، امام( رحمت الله علیه )». ایمان مردم، بار دیگر به منزلهی«سیمان اجتماعی» فراتر از روحیههای تفرقهانگیز برخاسته از تفاوتهای زبانی، نژادی و مذهبی، مردم را به یکدیگر پیوند داد و از آنان جمعیتی واحد ساخت. آن چه ایران را نجات داد، نه «ایران» و نه «زبان»، بلکه «اسلام» بود. این نکته در طول دوران دفاع مقدس بروز و ظهور کامل یافت. در این مورد وصیتنامههای شهدا به عنوان اسنادی تاریخی و ارزشمند، هیچ جای شک و تردید باقی نمیگذارد.
حضور مستمر و پرقوت مردم در همهی عرصههای سخت، حکایت از این واقعیت دارد که بزرگترین پشتوانه برای دولتها مردم هستند.
پشتیبانی بیدریغ مردم از مسؤولان، از آن جهت بود که مسؤولان از متن مردم برخاسته بودند و خود را خدمتگزار آنان دانسته، تعهد و صداقت خویش را به اثبات رساندند و موجبات اعتماد مردم را فراهم نمودند. بدون همکاری مردم با مسؤولان، گذشتن از بحرانهای سخت اقتصادی، با وجود هزینههای سنگین جنگ تحمیلی و تحریمهای اقتصادی، ممکن نبود. البته بودند کسانی که با سوء استفاده از وضعیت اقتصادی دوران جنگ، ثروتهای هنگفت و نامشروعی کسب کردند، امّا تودهی مردم با درک وضعیت سخت جنگ، به وسیلهی کاهش چشمگیر مصرف و گرایش به قناعت و صرفه جویی، در رفع موانع و مشکلات، با مسؤولان همکاری نمودند.
نقش مردم، تنها محدود به پشت جبهه نبود، بلکه اصولاً نیروهای مسلح بدون استفاده از نیروهای داوطلب مردمی نمیتوانستند جنگ را اداره نمایند. در همان ماههای ابتدای جنگ، ناکارآمدی روشهای متداول وکلاسیک جنگ به اثبات رسید و ایران تنها زمانی از بن بست خارج شد که خیل عظیم نیروهای مردمی وارد صحنه شدند و طرحهای نو، ابتکارات و خلاقیتهای آنها در عرصهی نبرد اجازهی اجرا یافت.
در مورد نقش رهبری در روند تحولات و ادارهی جنگ، باید توجه داشت که ضروری است از یک سو ویژگیهای شخصی حضرت امام( رحمت الله علیه ) مورد توجه قرار گیرد و از سوی دیگر شخصیت حقوقی ولیّ فقیه و نقش مؤثر آن در رفع مشکلات در نظر گرفته شود. از جهت شخصیتی، حضرت امام( رحمت الله علیه ) دارای ویژگیهای منحصر به فرد و بینظیری بودند. جدا از جنبهی علمی، شجاعت و بیباکی، توان بالا در ایجاد وحدت و همدلی بین نیروها و مردم سالاری دینی و سربلندی، این الگوی نوین را در اداره جامعه به اثبات رساند. بیتردید مطالعه و بررسی نحوهی اداره و رفع معضلات جامعه در آن دوران، میتواند الهامبخش مدیران و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی باشد.
20. تأثیر در حوزهی هنر و ادبیات
آموزههای
حماسی به ویژه اخلاق و سیرهی رزمندگان، تأثیری مستقیم در حوزهی هنر و
ادبیات کشور داشته است و به جرأت میتوان گفت که ادبیات حماسی ـ عرفانی در
این دوره تولدی دوباره یافت، و حتی فضای ذهنی هنرمندان و فیلمنامهنویسان
را تحت تأثیر و تصرف خود در آورد. اگر چه هنر کلاسیک و آکادمیک در هماهنگی
خود با ادبیات دفاع مقدس بسیارکند حرکت میکرد، اما هنرمندانی که فارغ از
معیارهای کلاسیک به خلق سوژههای ادبی و هنری دست زدند، به خوبی درخشیدند.
ادبیات مقاومت، شاخهای از فرهنگ و هنر جنگ است. شعر، داستانکوتاه، رمان،
خاطره و فرهنگ جبهه، همه بخشهایی از ادبیات جنگ هستند. این نوع ادبیات از
جنبههای گوناگون قابل بررسی است. شاید نخستین محور به لحاظ ترتیب منطقی،
تبیین مفهوم یا تعریف آن باشد.
عدهای ممکن است آن را ادبیات جبهه و جنگ، یعنی ادبیات حماسی صرف تلقی کنند، یا ممکن است گروهی دیگر هویت وجودی چنین مقولهای را در عرصهی ادبیات منکر شوند و با بیاعتنایی از کنار آن بگذرند، ولی واقعیت این است که ادبیات مقاومت همزمان با شروع جنگ تحمیلی پا به عرصهی وجود نهاد و برخاسته از فضای معنوی و حماسی ویژهی جبههها و نیز شرایط حاکم بر جامعه بود، که در آن، بخشی از افکار، اعتقادات، روابط و عاداتی که در جبههها وجود داشت، تجلی پیدا کرد. این ادبیات در عرصهی گفتار (زبان)، «نوشتار» (قلم) و رفتار به عنوان فرهنگ عمومی جبههها، نشان دهندهی قسمت اعظم رفتار و محتویات ذهنی، روحیه و افق فکری، و ذوق و سلیقهی رزمندگان جبههها در طول سالیان دفاع مقدس است.
خاستگاه ادبیات جنگ؛ زمینههای روانشناختی، جامعهشناختی و معرفتی بودند که به گونهای در جنگ شکل گرفته و ریشه یافتند. این که چرا در دورهی جنگ، نویسندگان و پدیدآورندگان آثار ادبی به آفرینش این گونه آثار روی آوردند، نکتهای است که با نگاهی به شخصیت انسانی افراد، که متأثر از محیط پیرامون آنان است، میتوان آن را دریافت. جنگ با همهی تحولات و جنبههای گوناگون و تأثیرگذاریهایش، طبعاً زمینهی مناسبی برای نگاه نوین صاحبان اندیشه و ذوق و استعداد ادبی فراهم کرده بود.
خاطرههای رزمندگان، اولین و مهمترین آثار مربوط به ادبیات مقاومت را تشکیل میدهد. همچنین شاعران بسیاری در مورد جبههی جنگ و رزمندگان و مسایل متعدد مربوط به جنگ شعر سرودند و داستان نویسان نیز بر مبنای زمینههای واقعی و پیش فرضهای ذهنی خود به خلق آثار کوتاه و بلند پرداختند.
سینمای جنگ، تکمیل کنندهی ادبیات جنگ در کشورمان شد، که به سینما و هنر دفاع مقدس شهرت یافت. در سینما، نمایش و موسیقی دوران جنگ، از ارزشهایی که جنگ مدافع آنها بود، دفاع و پشتیبانی میشد؛ ارزشهایی که درون مایهی جنگ را تشکیل میدادند.
در حالتهای عادی معمولاً افراد رفتارهای معمولی و مشخص از خود نشان میدهند و مردم همانند افرادی که در حال دوچرخه سواری هستند، وضعیت خودشان را به خوبی درک نمیکنند، ولی وقتی بخواهند بایستند و فکر کنند، آن وقت متوجه شرایط موقعیت و محیط پیرامون خود میشوند، اما در دورهی تحولات چشمگیر مانند انقلاب و جنگ، امکان کالبد شکافی برخی از مسایل و رویدادهای ویژه فراهم میشود. سینماگران و هنرمندان در دوران جنگ احساس وظیفه و تکلیف میکردند و تلاش مینمودند که با امکانات موجود، جنگ و آثار آن را برای مردم و نسل آینده نشان داده و باقی بگذارند.
بر اساس آن چه تاکنون در این نوشتار آمده، مشخص شد که جنگ تحمیلی با وجود این که مردم ایران را از یک دورهی حساس بازسازی محروم کرد و ضربههای اقتصادی، اجتماعی و انسانی فراوانی بر کشور وارد نمود و نیروهای بسیاری را از تلاش برای سازندگی بازداشت، اما دستاوردهای بزرگی در عرصههای اجتماعی، فرهنگی و هنری به همراه آورد که در موقعیتهای عادی، بیتردید این عرصهها ناپیموده باقی میماند.
به طور کلی باید گفت که نتایج ارزشمند و تجربههای خوبی از جنگ به دست آمده است. چون از نقطه آغاز شروع تا پایان جنگ، مضامین بکر و سوژههای دست نخورده برای ثبت و ضبط خالقان آثار هنری وجود داشته است. جنگ تحمیلی به لحاظ تفاوتهای انکارناپذیرش با سایر جنگها و ویژگیهای منحصر به فردی که داشت، توانست از این موقعیت بیشتر بهرهمند شود. برآورد دستاوردهای هنری در جنگ، گر چه همانند دیگر پیامدهای جنگ نسبی است، اما این دستاوردها قابل تعمیم و گسترش است و میتوان با مطالعهی دقیق و نگاهی جامعه شناختی، به شناخت بیشتری در این زمینه دست یافت.
عدهای ممکن است آن را ادبیات جبهه و جنگ، یعنی ادبیات حماسی صرف تلقی کنند، یا ممکن است گروهی دیگر هویت وجودی چنین مقولهای را در عرصهی ادبیات منکر شوند و با بیاعتنایی از کنار آن بگذرند، ولی واقعیت این است که ادبیات مقاومت همزمان با شروع جنگ تحمیلی پا به عرصهی وجود نهاد و برخاسته از فضای معنوی و حماسی ویژهی جبههها و نیز شرایط حاکم بر جامعه بود، که در آن، بخشی از افکار، اعتقادات، روابط و عاداتی که در جبههها وجود داشت، تجلی پیدا کرد. این ادبیات در عرصهی گفتار (زبان)، «نوشتار» (قلم) و رفتار به عنوان فرهنگ عمومی جبههها، نشان دهندهی قسمت اعظم رفتار و محتویات ذهنی، روحیه و افق فکری، و ذوق و سلیقهی رزمندگان جبههها در طول سالیان دفاع مقدس است.
خاستگاه ادبیات جنگ؛ زمینههای روانشناختی، جامعهشناختی و معرفتی بودند که به گونهای در جنگ شکل گرفته و ریشه یافتند. این که چرا در دورهی جنگ، نویسندگان و پدیدآورندگان آثار ادبی به آفرینش این گونه آثار روی آوردند، نکتهای است که با نگاهی به شخصیت انسانی افراد، که متأثر از محیط پیرامون آنان است، میتوان آن را دریافت. جنگ با همهی تحولات و جنبههای گوناگون و تأثیرگذاریهایش، طبعاً زمینهی مناسبی برای نگاه نوین صاحبان اندیشه و ذوق و استعداد ادبی فراهم کرده بود.
خاطرههای رزمندگان، اولین و مهمترین آثار مربوط به ادبیات مقاومت را تشکیل میدهد. همچنین شاعران بسیاری در مورد جبههی جنگ و رزمندگان و مسایل متعدد مربوط به جنگ شعر سرودند و داستان نویسان نیز بر مبنای زمینههای واقعی و پیش فرضهای ذهنی خود به خلق آثار کوتاه و بلند پرداختند.
سینمای جنگ، تکمیل کنندهی ادبیات جنگ در کشورمان شد، که به سینما و هنر دفاع مقدس شهرت یافت. در سینما، نمایش و موسیقی دوران جنگ، از ارزشهایی که جنگ مدافع آنها بود، دفاع و پشتیبانی میشد؛ ارزشهایی که درون مایهی جنگ را تشکیل میدادند.
در حالتهای عادی معمولاً افراد رفتارهای معمولی و مشخص از خود نشان میدهند و مردم همانند افرادی که در حال دوچرخه سواری هستند، وضعیت خودشان را به خوبی درک نمیکنند، ولی وقتی بخواهند بایستند و فکر کنند، آن وقت متوجه شرایط موقعیت و محیط پیرامون خود میشوند، اما در دورهی تحولات چشمگیر مانند انقلاب و جنگ، امکان کالبد شکافی برخی از مسایل و رویدادهای ویژه فراهم میشود. سینماگران و هنرمندان در دوران جنگ احساس وظیفه و تکلیف میکردند و تلاش مینمودند که با امکانات موجود، جنگ و آثار آن را برای مردم و نسل آینده نشان داده و باقی بگذارند.
بر اساس آن چه تاکنون در این نوشتار آمده، مشخص شد که جنگ تحمیلی با وجود این که مردم ایران را از یک دورهی حساس بازسازی محروم کرد و ضربههای اقتصادی، اجتماعی و انسانی فراوانی بر کشور وارد نمود و نیروهای بسیاری را از تلاش برای سازندگی بازداشت، اما دستاوردهای بزرگی در عرصههای اجتماعی، فرهنگی و هنری به همراه آورد که در موقعیتهای عادی، بیتردید این عرصهها ناپیموده باقی میماند.
به طور کلی باید گفت که نتایج ارزشمند و تجربههای خوبی از جنگ به دست آمده است. چون از نقطه آغاز شروع تا پایان جنگ، مضامین بکر و سوژههای دست نخورده برای ثبت و ضبط خالقان آثار هنری وجود داشته است. جنگ تحمیلی به لحاظ تفاوتهای انکارناپذیرش با سایر جنگها و ویژگیهای منحصر به فردی که داشت، توانست از این موقعیت بیشتر بهرهمند شود. برآورد دستاوردهای هنری در جنگ، گر چه همانند دیگر پیامدهای جنگ نسبی است، اما این دستاوردها قابل تعمیم و گسترش است و میتوان با مطالعهی دقیق و نگاهی جامعه شناختی، به شناخت بیشتری در این زمینه دست یافت.
۹۵/۰۷/۲۸