انتقام پیروزی از دانشآموزان
یاد نوباوگان شهید مدرسه امام حسن مجتبی (ع) این گلهای پرپر شده انقلاب اسلامی به مقاومت دلاورانه ملت ما رنگ مظلومیتی جاودانه بخشید و چهره زشت دشمنان انقلاب اسلامی را از همیشه نمایانتر ساخت.
جملات بالا بخشی از بیانات مقام معظم رهبری در رابطه با حمله موشکی به مدارس بروجرد در سال 65 است. امسال سیامین سالگرد حمله موشکی عراق به مدرس فیاض بخش بروجرد است. در بیستم دیماه 1365 و در پی حملات موشکی رژیم بعثی عراق به دبستان شهید فیاض بخش بروجرد 68 دانشآموز این مدرسه به فیض شهادت رسیدند.
یک روز پس مهمترین عملیات
پس از آغاز عملیات کربلای 5 رژیم بعث عراق با حمله موشکی در بیستم دیماه 65 به دو مدرسه امام حسن مجتبی (ع) و فیاض بخش بروجرد جنایت جنگی فجیع دیگری را علیه ایران صورت داد.
در این حمله وحشیانه 68 دانشآموز بروجردی به شهادت رسیدند از سوی دیگر رسانههای غربی عربی سعی کردند به سانسور این جنایت بزرگ بپردازند.
از زمین بعث به زمین ابراهیمآباد
در حدود ساعت 13 روز 20 دی 1365، موشکهای زمین به زمین عراقی دو مدرسه را در بروجرد هدف قراردادند و این حادثه درست در هنگامی رخ داد که دانشآموزان نوبت بعدازظهر این دو مدرسه سر صفهایشان ایستاده بودند. تعداد کشتهشدگان این دو مدرسه، درمجموع 68 تن بود.
این دو مدرسه پسرانه، یکی دبستان دانشآموزان استثنائی و دیگری مدرسه راهنمایی بودند که در مجاورت یکدیگر قرار داشتند و در منطقه ابراهیمآباد در شمال بروجرد واقع بودند.
رژیم بعث عراق با موشکهای اهدایی غرب و آمریکا در آن روز یکی از ناجوانمردانهترین رفتارهای خصمانه خود علیه مردم ایران را به نمایش گذاشت و طی آن مدارس بروجرد را وحشیانه بمباران کرد و تعدادی از دانشآموزان دبستانی را به شهادت رساند.
این جنایت درست همان روزی انجام شد در حال آماده شدن برای انجام عملیات کربلای 5 بودیم که در این عملیات نیز توانستیم پیکر پاک و مطهر 12 تن از شهدای گردان ثارالله بروجرد که در عملیات کربلای 4 جامانده بودند را به عقب برگردانیم.
بهجای هر کودک یک تکاور
بچهها مصمم شدند و قول دادند که بهجای هر کودک خردسالی که در این حمله موشکی به شهادت رسیده است یک سرباز تکاور از گارد ریاست جمهوری عراق را به درک واصل کنند که همین اتفاق هم توسط رزمندگان لشکر 57 در عملیات کربلای 5 افتاد و رزمندگان اسلام توانستند جواب دندانشکنی در این عملیات به صدام ملعون دهند
صدام با علم به اینکه این مناطق مسکونی است دست به بمباران آنها میزد؛ اما این موشکباران وحشیانه صدام نهتنها باعث تضعیف روحیه رزمندگان نشد بلکه رزمندگان ما را در انتقامگیری از صدام ملعون مصممتر کرد و بهحق بودن جمهوری اسلامی را در نزد جهانیان آشکارتر کرد.
رزمندگان هنگامیکه در جبههها از رادیو این واقعه ددمنشانه را میشنیدند علیرغم اینکه مصیبت بزرگی بود و بسیار ناراحت شدند اما اراده آنان برای مقابله با صدام بیشتر شد و آنجا بچهها مصمم شدند و قول دادند که بهجای هر کودک خردسالی که در این حمله موشکی به شهادت رسیده است یک سرباز تکاور از گارد ریاست جمهوری عراق را به درک واصل کنند که همین اتفاق هم توسط رزمندگان لشکر 57 در عملیات کربلای 5 افتاد و رزمندگان اسلام توانستند جواب دندانشکنی در این عملیات به صدام ملعون دهند.
بچههای آسمانی
محله ابراهیمآباد شهرستان بروجرد ازجمله محلاتی است که آسیب فراوانی در هشت سال جنگ تحملی دیده و بسیاری از ساکنان این محله عزیزی را در طول این سالها یا در جبهههای نبرد حق علیه باطل و یا در جریان موشکباران رژیم بعث عراق ازدستدادهاند.
بوستان یادمان
بوستان یادمان در مقابل مدرسه امام حسن مجتبی (ع) همانجایی است که موشکهای رژیم بعث عراق بیرحمانه در بیستم دیماه سال 65 کودکان معصوم و مظلوم این محله را به خاک و خون کشید. در کوچههای محله دوران کودکیام که قدم میزنم بر ابتدای هر کوچه نام شهیدی زینتبخش آن شده که واقعه دلخراش موشکباران مدرسه را یادآور میشود.
روایت یک شاهد عینی
یکی از شاهدان عینی این واقعه خونین از گوشه چشمانش مرواریدهای اشک غلتان میشود و با بغضی که آن را فرومیخورد حکایت دردناک آن روزها را برایم بازگو میکند: روز بیستم دیماه در حوالی ساعت 12 و 30 دقیقه طبق روال هرروز از محل کار به منزل مراجعه کردم هنوز بهطور کامل وارد منزل نشده بودم که صدای انفجار مهیبی تمام خانه را به لرزه درآورد و سبب فروریختن بخشی از خانه و شیشههای منزل شد که در اثر آن پای دختر خردسالم بهشدت مجروح شد. آن روزها برای همه ما شنیدن صدای بمباران هواپیماهای نظامی امری عادی شده بود و برای همین پس از شنیدن صدای موشکباران بهسرعت برای کمکرسانی به مجروحان خود را به منطقه میرساندیم برای همین پای دخترم را با پارچهای بستم و او را به مادرش سپردم و باعجله و سراسیمه خود را به محل موشکباران رساندم.
وضعیت در داخل مدرسه بسیار غمانگیزتر بود، بخشهایی از دیوار مدرسه و شیشهها فروریخته بود و تعدادی از دانشآموزان زیر آوار در حیاط و کلاسهای مدرسه مانده بودند. با هر وسیلهای که بود با کمک مردم آوار را از روی پیکرهای کودکان معصوم برداشتیم و پیکرهای بیجان آنها را به گوشهای منتقل کردیم اما در سوی دیگری از حیاط مدرسه صدای ناله و گریه همسایگانمان را که برخی از فرزندان خود را در این حمله ازدستداده بودند شنیده میشد
آن روز مقصد موشکباران دشمن مدرسه فیاض بخش بود در آن لحظه همه همسایهها با اضطراب و فریاد زنان خود را به هر شکلی که بود به مدرسه رساندند. دود غلیظی ازآنجا به پا خواسته بود، وقتی به خیابان روبروی مدرسه رسیدم صحنهای غمانگیز دیدم که پیکر کودکان بسیاری جلوی درب مدرسه در خیابان مظلومانه بدون حتی زخمی بر سروصورت براثر موج انفجار بر زمین افتاده بود با همسایگان آنها را به گوشهای کشاندیم تا نیروهای امدادی از راه برسند.
وضعیت در داخل مدرسه بسیار غمانگیزتر بود، بخشهایی از دیوار مدرسه و شیشهها فروریخته بود و تعدادی از دانشآموزان زیر آوار در حیاط و کلاسهای مدرسه مانده بودند. با هر وسیلهای که بود با کمک مردم آوار را از روی پیکرهای کودکان معصوم برداشتیم و پیکرهای بیجان آنها را به گوشهای منتقل کردیم اما در سوی دیگری از حیاط مدرسه صدای ناله و گریه همسایگانمان را که برخی از فرزندان خود را در این حمله ازدستداده بودند شنیده میشد.
صدای ناله مادرانی که از شدت حزن و بهتزدگی قادر به فریاد زدن نبودند و با دستان خود تلاش میکردند آوار از روی کودکان بردارند تا بتوانند فرزند دلبند خود را بیابند. یکییکی پدران و مادران با شنیدن خبر بمباران مدرسه بر سر و سینهزنان به آنجا میآمدند و در جستوجوی عزیز خود تلاش میکردند.
تلخی ماجرا
پیکرهای مطهر این کودکان نوشکفته را پس از کشیدن از زیر آوار به سالن طالقانی بروجرد برای شناسایی منتقل کردند اما این تمام ماجرای آن روز سیاه نبود، تلخی این ماجرا آنجا بود که هر مادری لنگهکفشی از فرزندش را در آغوش گرفته بود و بر سر و روی خود میزد و به زبان محلی فریاد میکشید: «ای روله ننت بمیره کجانی؟»
روز 21 دیماه یک روز پسازاین بمباران درحالیکه در بهشت شهدا در خیابان رودکی مقابل همان منطقه موشکباران شده روز گذشته در شمال غسالخانه مشغول دفن شهدای این واقعه بودیم دوباره موشکباران شروع شد و این بار 150 متر آنطرفتر در شمال منطقهای که امروز به نام 45 متری شهرداری میشناسیم موشکهای رژیم بعث عراق فرود آمد و خانوادهای پنجنفره را به شهادت رساند.
سال پر تلفات
علیرضا ارجمندی در بخشی از خاطرات خود در رابطه با این روز مینویسد: سال ۱۳۶۵ یکی از پر تلفاتیترین سالهای تاریخ دفاعمقدس محسوب میشود. در این سال حدود ۴۰ هزار نفر از رزمندگان اسلام و مردم شریف و غیرتمند ایران در جریان عملیاتهای نظامی و بمبارانهای ناجوانمردانه مناطق مسکونی توسط دشمن به شهادت رسیدند و فرماندهان بزرگی چون شهید حسین خرازی، اسماعیل دقایقی، عبدالله میثمی و بسیاری دیگر از فرماندهان نظامی سپاه اسلام در سطح تیپ و لشکر جان خود را بر سر پیمانی که برای استقلال، عزت و سربلندی این ملت با امام خویش بسته بودند نهادند.
در این سال ایران تلاش داشت تا پس از یک دوره رکود در میدانهای جنگ که به دنبال فشارهای اقتصادی و سیاسی ناشی از تحریمها و حمایت کشورهای غربی از عراق به وجود آمده بود، با کسب یک مزیت نظامی مانند؛ فتح بصره، جنگ را به نفع ایران خاتمه دهد؛ لذا دو عملیات نظامی کربلای چهار و پنج را طراحی و به ترتیب توسط ارتش و سپاه اجرا کرد.
این دو عملیات به خاطر جغرافیای محل عملیات و استحکامات دشمن و تفاوت فاحش در توان نظامی طرفین جزء پیچیدهترین و سختترین عملیاتهای نظامی ایران در دوره هشتساله دفاعمقدس و یک ریسک بزرگ نظامی محسوب میشد که ایران ناچار بود برای گشایش و خاتمه دادن جنگ، آنان را اجرا کند.
عراق برای مهار این عملیاتها که میتوانستند طومار رژیم بعثی را در هم بپیچند با انتقال دو- سوم از توان نظامی خود به منطقه عملیاتی و دست زدن به جنایات بزرگی چون بمبارانهای مکرر شیمیایی در مراکز تجمع نیروهای ایرانی و بمباران و موشکباران شهرهایی مانند؛ میانه و بروجرد که منجر به شهادت ۳۳ دانشآموز در مدارس زینبیه و فاطمه الزهراء (س) شهرستان میانه از توابع استان آذربایجان شرقی و تخریب دو مدرسه و شهادت ۶۸ شهید از نوباوگان دانشآموز در مدارس امام حسنمجتبی (ع) و شهید فیاضبخش در شهرستان عالمپرور بروجرد، تلاش کرد به مقابله با رزمندگان ایران بپردازد.
منابع: تسنیم/ خبرنگاران جوان/دفاع پرس/ایکنا