اهلِ یقین

شهدا امامزادگان عشقند که مزارشان زیارتگاه اهلِ یقین است .امام (ره)

اهلِ یقین

شهدا امامزادگان عشقند که مزارشان زیارتگاه اهلِ یقین است .امام (ره)


این طرح از چند نظر حائز اهمیت بود. یکی اینکه از فرار عراقیها به آن طرف رودخانه جلوگیری می کرد، دیگر اینکه دست نیروهای عراقی، از عقبه خود قطع شد و از طرف دیگر این کار موجب شد تا نیروهای خودی روحیه بگیرند و با این عمل و انهدام پل مارد توسط برادر تیموری، ارتباط نیروهای دشمن از یکدیگر قطع شد و تمام آنها در محاصره افتاده، کشته و یا اسیر شدند.
به گزارش تا شهدا؛ در عملیات فرمانده کل قوا، تعدادی از نیروهی عراقی موفق شده بودند موقع فرار عرض رودخانه کارون را طی کنند، برای جلوگیری از این کار در عملیات ثامن الائمه (شکستن حصر آبادان) طرح به آتش کشیدن رودخانه کارون توسط برادر تیموری به اجرا در آمد. 

برای این کار از پالایشگاه اهواز درخواست مقدار زیادی نفت سیاه شد. برادران پر تلاش در پالایشگاه اهواز، با ترمیم کردن خطوط لوله نفت که در امتداد جاده اهواز – آبادان بود، نفت سیاه را به منطقه محمدیه رساندند. پس از محاسبه سرعت آب و سرعت نفت سیاه روی آب و دیگر اقداماتی که در جهت اجرا کردن این طرح می بایست انجام شود، برادران گروه تخریب، بمبهای ساعتی را روی تیوپ هایی نصب کردند و روی آب انداختند. بمبهای ساعتی به گونه ای تنظیم شده بود که در راس ساعت دوازده شب عمل کنند. در راس ساعت مقرر، بمبها عمل کرده و رودخانه به آتش کشیده شد. 


این طرح از چند نظر حائز اهمیت بود. یکی اینکه از فرار عراقیها به آن طرف رودخانه جلوگیری می کرد، دیگر اینکه دست نیروهای عراقی، از عقبه خود قطع شد و از طرف دیگر این کار موجب شد تا نیروهای خودی روحیه بگیرند و با این عمل و انهدام پل مارد توسط برادر تیموری، ارتباط نیروهای دشمن از یکدیگر قطع شد و تمام آنها در محاصره افتاده، کشته و یا اسیر شدند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۴ ، ۱۸:۵۲
محمود جانقربانی

روایتی از طلبه ی شهید بسیجی مدافع حرم؛


به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، طلبه شهید «حجت اسدی»؛ یکی از فعالان فرهنگی استان قزوین و یکی از مداحان اهل بیت عصمت و طهارت(ع) بود که در کسوت خادمی شهدا در یادمان‌های مختلف دفاع مقدس به زائران راهیان نور خدمت می‌کرد. او چندی پیش داوطلبانه برای دفاع از حریم اهل بیت(ع) راهی سوریه شد و توسط تروریست‌های تفکیری در سن 34 سالگی و در شب شهادت حضرت زهرا(س) به شهادت رسید از او سه فرزند13 ساله، 7 ساله و 6 ماهه ی پسر به یادگار مانده است.

غضنفری: می گفت دعا کن عاقبت بخیر شویم و عاقبتمان ختم به شهادت شود

غضنفری از دوستان شهید حجت اسدی در گفت و گویی با اشاره به ویژگی های اخلاقی شهید مطرح کرد: ایشان مصداق کامل یک طلبه ی مجاهد مخلص متواضع بود که علمداری هیئات های استان قزوین را برعهده داشت و در کارهای جهادی عراق و موکب های فرهنگی که در موسم اربعین شکل می گرفت از فعالین بود.

وی ادامه داد: مداح بسیار خوبی بود و ارتباط خوبی با بدنه نسل سوم و چهارم انقلاب در قزوین داشت. حدود 150 تا 200 نفر از بچه هایی که زیر بال و پر ایشان رشد کردند الان مشغول به انجام کارهای فرهنگی هستند و از امروز به بعد موجی که از نفحات این شهید در کشور و خصوصا استان قزوین جاری و ساری می شود را خواهیم دید.

دوست شهید حجت اسدی از انگیزه های حضور شهید در سوریه سخن گفت و افزود: یکی از انگیزه های شهید در اواخر حضورش پیوستن به خیل مدافعان حرم بود و تمام تلاش خود را به کار گرفته بود تا هر طور شده راهی عراق و سوریه شود و بین مدافعان حرم جای بگیرد که خیلی زود این اتفاق افتاد و از ما جدا شد و به شهدا پیوست. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۴ ، ۲۰:۰۴
محمود جانقربانی


پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به مناسبت فرا رسیدن هفته دفاع مقدس، ۲۰ جمله کلیدی از بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای پیرامون موضوع «دفاع مقدس» را منتشر می‌کند:

* جنگ به وسیله‌ی مردم اداره شد. هم ارتش و هم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و هم نیروهای گوناگون، متکی به مردم بودند؛ به ایمان مردم، به عشق مردم، به صفای مردم. ۱۳۹۰/۰۷/۲۰
 
* جنگ هشت ساله، ما را قوی‌تر کرد. اگر جنگ هشت ساله نبود، این سرداران شجاع، این مردان برجسته نشان داده نمیشدند، در بین ملت بروز نمیکردند؛ این حرکت عظیمِ مخلصانه‌ی مردم مجال بروز و ظهور پیدا نمیکرد. ۱۳۸۹/۱۱/۲۷
 
* هشت سال دفاع مقدس ما صرفاً یک امتداد زمانی و فقط یک برهه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی زمانی نیست؛ گنجینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی عظیمی است که تا مدتهای طولانی ملت ما میتواند از آن استفاده کند، آن را استخراج کند و مصرف کند و سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذاری کند. ۱۳۸۸/۰۶/۲۴
 
* آن عزتی، اعتماد به نفسی، احساس اقتداری که از ناحیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی معنویت رزمندگان ما و جامعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی اسلامی ما احساس شد و توانست آن حادثه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی عجیب و شگفت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌انگیز - یعنی پیروزی در دفاع مقدس و شکست نخوردن در مقابل تهاجم این همه دشمن - را رقم بزند، آن خصوصیات، آن خصلتها، برای ملت ما، برای کشور ما، یکی از بزرگترین نیازهاست. ۱۳۸۸/۰۶/۲۴
 
* این هشت سال، مظهری از برترین صفاتی است که یک جامعه میتواند به آنها ببالد و از جوانان خودش انتظار داشته باشد. یعنی دفاع مقدس مظهر حماسه است، مظهر معنویت و دینداری است، مظهر آرمان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهی است، مظهر ایثار و از خودگذشتگی است، مظهر ایستادگی و پایداری و مقاومت است، مظهر تدبیر و حکمت است. ۱۳۸۸/۰۶/۲۴
 
* جنگ، کار پیچیده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای است. مدیریت جنگ و فرماندهی جنگ، کار بسیار سنگین و پیچیده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای است. این کار را جوانهای نورس ما در بسیاری از بخشها انجام میدادند. این تدبیر، این حکمت، چیز بسیار شگفت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آوری است؛ مظهر شکوفائی استعدادها و ظرفیتهاست. چقدر جوانهای کم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سال رفتند در جبهه و توانستند در آنجا کارهای بزرگ از خودشان نشان بدهند. بعضی شهید شدند، بعضی هم جزو سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های انقلاب بودند، بعدها کشور از اینها استفاده کرد. حقیقتاً این جوری بود که سپاه پاسداران یکی از مراکز صدور نیرو به همه جای کشور شده در طول این بیست و هفت هشت سال؛ به خاطر اینکه جنگ توانست از یک مجموعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی جوان، مجموعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای از عناصر کارآمد و بااستعداد درست کند و تحویل بدهد؛ چون استعدادها در اینها شکوفا شد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۴ ، ۲۰:۲۰
محمود جانقربانی


لحظه ای آرام وقرار نداشت شبا نه وبه قصد آوردن آب بیرون رفت  مشکش را پرکرد بلند شد نگاهی به اطراف انداخت،  گویی راه را گم کرده چاره ای نبود بایدراهی می شد  اما هیچ وقت به مقصد نرسید کم کم هوا روشن می شد ولی هیچکس در گردان  ازماجرای دیشب خبرنداشت، چندی گذشت ،خبری از اونشد حالا سالهاست، ازکوچه ای می گذریم که روی تا بلوی  آن نوشته شده 

جاویدالا اثر سید عباس ندیمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۴ ، ۲۰:۴۴
محمود جانقربانی


این عکس یکی از زیباترین تصاویری است که از روزهای فتح خرمشهر به ثبت رسیده است.

خبرگزاری فارس: عکس/ لبخند شیرین نوجوان خرمشهری

وقتی بعد از یک مقاومت سخت که بابتش بهای سنگینی دادی و بسیاری از اعضای خانواده ات از دست رفته اند شیرینی پیروزی به عمق جانت می نشیند آنقدر که دیگران هم با لبخند تو می خندند.

ملت ایران دست به دست هم داد تا این پیروزی همچنان بعد از سالها کاممان را شیرین کند و باعث مباهاتمان شود.

این عکس یکی از زیبا ترین تصاویری است که از روزهای فتح خرمشهر به ثبت رسیده است.

 


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۵۵
محمود جانقربانی

روایتی از حضور رهبر انقلاب در بخش آی.سی.یوی والدین شهدا در بیمارستان خاتمالأنبیاء
دکتر پیرحسین کولیوند مدیر بیمارستان خاتمالأنبیاء
 
ساعت شش و نیم عصر پنج شنبه بود که مطلع شدیم حضرت آیتالله خامنهای سرزده و بدون اطلاع قبلی به بیمارستان خاتمالأنبیاء تشریف آوردهاند. ایشان در بخش آی.سی.یو حضور یافتند و در ابتدا با حضرت آیتالله طاهری خرمآبادی ملاقات کردند. سپس به عیادت بیمارانی که در بخش آی.سی.یوی ویژه‌ی والدین شهدا بستری بودند رفتند و با آنها گفتوگو کردند. در نهایت مجدداً دقایقی از آیتالله طاهری عیادت کردند و با دعای خیر برای کارکنان و پرستاران و دیگر عوامل، بیمارستان را ترک کردند.


دانلود با کیفیت پایین | دانلود با کیفیت بالا | دانلود با کیفیت عالی


http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif عیادت از آیتالله طاهری خرم آبادی
وقتی که حضرت آقا تشریف آوردند آیت الله طاهری هوشیاریشان خیلی بالا نبود و در ابتدا متوجه حضور رهبر انقلاب نشدند. آقا آمدند کنار تخت و دست نوازش به سر و صورت آقای طاهری کشیدند و سلام کردند. دو فرزند آیتالله طاهری خرم آبادی هم در بیمارستان حضور داشتند و در مورد وضعیت آقای طاهری با رهبر انقلاب صحبت کردند. حضرت آقا از فرزند آقای طاهری پرسیدند چند روز است که ایشان به این وضعیت هستند و چطور شد که این اتفاق افتاد. آقازادهی آقای طاهری هم از وضعیت درمانی پدرشان گزارش مختصری ارائه کرد. بعد از اینکه رهبر انقلاب چند دقیقهای در کنار تخت آیتالله طاهری با فرزندان ایشان صحبت کردند فرمودند که ما یک سری هم به بقیه بیمارانی که در این بخش بستری هستند میزنیم و دوباره برمیگردیم اینجا.
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/22344/C/13920129_0822344.jpg
بعد از اینکه حضرت آقا به دیدار والدین شهدای بستری در آی.سی.یو رفتند و سپس دوباره به بالای سر آیتالله طاهری بازگشتند، آقای طاهری کاملا چشم‌هایشان را باز کرده بودند و متوجه حضور حضرت آقا شدند. آقا هم دوباره سلام و احوال پرسی کرده و برای ایشان آرزوی شفا نمودند.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif ماجرای تأسیس آی.سی.یو ویژه‌ی والدین شهدا
سه سال پیش بود که حدود نیمه شب پدر شهیدی را به اورژانس آوردند که به تخت خالی احتیاج داشت و باید در بخش مراقبت‌های ویژه بستری می‌شد. اما ما حتی تخت عادی خالی هم نداشتیم. با همکارانم در دیگر بیمارستان‌ها تماس گرفتم و بالاخره یک جای خالی در آی.سی.یوی یکی از بیمارستانها هماهنگ شد. به آنها گفتم که شما به فلان بیمارستان بروید و فردا که در اینجا تخت آی.سی.یو خالی شد من هماهنگ میکنم که با آمبولانس به این بیمارستان بیایید.
فردا صبح تخت خالی شد و من تماس گرفتم که آن پدر شهید عزیز برگردد ولی با خبر شدم که متاسفانه به رحمت خدا رفته است. این ماجرا ما را تحت تاثیر قرار داد. در آن زمان در این طبقه آی.سی.یو فعلی قرار بود که تالار همایش ساخته شود. این تصمیم را تغییر دادیم و بنا گذاشتیم یک بخش مراقبت‌های ویژه‌ی مجهز ایجاد کنیم و فقط و فقط آن را به والدین شهدا اختصاص دهیم.
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/22348/2.jpg
ما مدیون این بزرگواران هستیم و حتی اگر جانمان را هم بگذاریم در این زمینه کم گذاشته‌ایم و نباید این‌ها دغدغه‌های این‌چنینی داشته باشند؛ لذا ما به سرعت این بخش را ایجاد و از نظر تجهیزات، فضا، پرسنل و پزشک بهترینها را انتخاب کردیم و الحمدلله جواب هم گرفتیم. روز ولادت حضرت رسول اعظم صلواتالله‌علیه‌وآله هم این بخش افتتاح شد.
هم‌اکنون این بخش یکی از بزرگترین بخش‌های آی.سی.یو یا مراقبت‌های ویژه‌ی منطقه است و از نظر تجهیزات و امکانات و نوع بیماران، که همه خانواده شهید هستند تقریبا در منطقه منحصر بهفرد است و امیدواریم این نوع خدمت‌رسانی به والدین شهدا، الگویی شود برای دیگر مراکز خدمات درمانی در سطح کشور.
من حس میکنم این آی.سی.یو به خاطر حضور این همه پدر و مادر شهید قطعه‌ای از بهشت است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۴ ، ۱۲:۱۶
محمود جانقربانی


پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در آستانه سالروز شهادت امیر سپهبد شهید علی صیاد شیرازی، گزیده‌ای از بیانات رهبر انقلاب اسلامی درباره این شهید بزرگوار را منتشر می‌کند.

http://farsi.khamenei.ir/image/home/rect-1-n.gif او را از اوایل پیروزی انقلاب می‌شناختم
من تقریباً از اوّلین روزهای پیروزی انقلاب این شهید را شناختم. از اصفهان پیش ما میآمد، گزارش میداد و کمک میخواست؛ از آن وقت ما با ایشان آشنا شدیم. او سپس به کردستان رفت و بعد هم در دوران جنگ تحمیلی فعّالیت کرد؛ بعد از جنگ هم که معلوم است. این‌که شما میبینید یک ملت، بزرگش، کوچکش، زن و مردش، جوانش، پیرش، امروزیش، دیروزیش، برای ابراز احترام به پیکر این شهید، یک اجتماع عظیم را به وجود میآورند - که جزو تشییعهای کم نظیر در دوران انقلاب بود - به‌خاطر همین اخلاص و همین صفاست. خدای متعال دلها را متوجّه میکند. ما این را لازم داریم و الحمدلله امروز هم افرادِ این‌گونه داریم.
بیانات در دیدار فرماندهان ارتش - ۱۳۷۸/۱/۲۵

http://farsi.khamenei.ir/image/home/rect-1-n.gif نبوغ نظامی
شاید امروز هم بعضی خیال کنند - که عملیاتی مثل عملیات بیت‌المقدّس، فقط یک هجوم انبوه انسانی بود! اینها سخت در اشتباهند. هیچ امواج انسانی، بدون فرماندهىِ قادرِ قاطعِ هوشیار، نمیتواند هیچ عملی را انجام دهد. در جنگ نظامی، سازماندهی و عملیات و فرماندهی و تاکتیک و دقّت‌نظر و موقع‌شناسی و دهها عامل در کنار هم، دانش نظامی را به وجود میآورد و استعداد و نبوغ نظامی را نشان میدهد. این اتّفاق، در عملیات فتح خرّمشهر - یعنی همان عملیات بیت‌المقدّس - روی داد، که همین شهید عزیزِ اخیرِ ما - شهید صیّاد شیرازی - یکی از کارگردانان اصلی این عملیات بود و خودِ او مثل ظهر چنین روزی، از آن‌جا با تلفن با بنده تماس گرفت و مژده پیروزی را داد و گفت سربازان عراقی صف طولانی کشیده‌اند تا بیایند اسیر شوند! ببینید این عملیات چقدر هوشمندانه و قوی و همه‌جانبه بود که نیروهای دشمن احساس اضطرار میکردند که برای حفظ جان خودشان بیایند خود را تسلیم اسارت کنند! که در آن روز هزاران نفر از نیروهای دشمن متجاوز - که آن همه با غرور و تکبّر، فریاد سر داده بودند - آمدند دودستی خودشان را تسلیم رزمندگان اسلام کردند!
بیانات در دیدار خانواده شهدا - ۱۳۸۴/۳/۳

http://farsi.khamenei.ir/image/home/rect-1-n.gif شیر همه‌ی بیشه‌ها
کشتن کسی مثل «صیّاد شیرازی» خیلی هنر و توانایی و پیچیدگی تشکیلاتی نمیخواهد. آدمی از خانه‌اش بیرون میآید، سوار اتومبیلش میشود و بدون محافظ راه میافتد و میرود. در این میان اگر دو نفر آدم، نامردانه و مخفیانه و با فریبگری تصمیم بگیرند او را به قتل برسانند، کار ساده‌ای است، والّا اگر میخواستند مردانه جلو بیایند، صیّاد شیرازی یک نفری جواب امثال آنها را میداد.
کسی مثل امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام را هم یک نفر آدم با یک همدست میتواند بکشد؛ چون او شیر همه‌ی بیشه‌های مردانگی و شجاعت بود. بنابراین کشتن کسی مثل صیّاد شیرازی، نه دلیل قوّت سازمانی و نه دلیل طرفدار داشتن کسی است. این کار جز خباثت و شقاوت و دوری روزافزون آنها از مردم و ارزش‌ها، چیز دیگری را نشان نمیدهد.
وقتی مردم به این حادثه، این طور جواب میدهند، خیلی چیزهای بزرگ به دست ملت میآید. خون شهید حقیقتاً چیز مبارک و عجیبی است. شما ببینید در تشییع شهید صیّاد شیرازی چه اجتماعی تشکیل شد! همه متأثّر بودند و گریه میکردند. هیچ کس به خاطر رودربایستی و برای نشان دادن خود نیامده بود؛ همه با یک انگیزه‌ی قلبی آمده بودند.
بیانات در دیدار فرماندهان ارتش - ۱۳۷۸/۱/۲۵
 
http://farsi.khamenei.ir/image/home/rect-1-n.gif معجزه اخلاص
بنده وقتی به تلویزیون نگاه میکردم، سیل عظیم و خروشان جمعیت را میدیدم. من چند جا این حالت را دیده‌ام که یکی از آنها این‌جا بود. دیدم یک عامل معنوی اثر میگذارد و آن، اخلاص است.
برادران عزیز! اخلاص چیز عجیبی است؛ یعنی کار را برای خدا کردن و همان چیزی که مضمون عامیانه‌اش در شعری آمده است: «تو نیکی میکن و در دجله انداز». انسان برای خدا کارِ خوب و درست و صحیح بکند و در پی این نباشد که حتماً به نام او ثبت شود و امضای او زیر آن بیاید؛ این بلافاصله اثر میدهد. خدای متعال بعد از شهادت این مرد، در همین قدم اوّل، به او اجر داد.
البته خودِ شهادت بزرگترین اجری بود که خدا به او داد؛ چون این طور کشته شدن، برای انسان خیلی افتخار است. بالاخره صیاد شیرازی، یک مرد پنجاه و چند ساله، ده سال دیگر، بیست سال دیگر، سی سال دیگر - که با یک چشم به هم زدن میگذرد - از دنیا میرفت و از همین دروازه عبور میکرد؛ منتها با یک ناخوشی، با یک بیماری، با یک تصادف، یا با یک سکته‌ی قلبی؛ از این حوادثی که دائم اتفاق میافتد.
بیانات در دیدار فرماندهان ارتش - ۱۳۷۸/۱/۲۵
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۴ ، ۱۹:۳۰
محمود جانقربانی

وصیت نامه ی شهید حسین خرازی


بسم رب الصدیقین
خطاب به فرماندهان و رزمندگان اسلام:
  • ما لشگر امام حسینیم، حسین وار هم باید بجنگیم، اگر بخواهیم قبر شش گوشه امام حسین (ع) را در آغوش بگیریم کلامی‌ و دعایی جز این نباید داشته باشیم: «اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد.»
  • اگر در پیروزی‌ها خودمان را دخیل بدانیم این حجاب است برای ما، این شاید انکار خداست.
  • اگر برای خدا جنگ می‌کنید احتیاج ندارد به من و دیگری گزارش کنید. گزارش را نگه دارید برای قیامت. اگر کار برای خداست گفتنش برای چه؟
  • در مشکلات است که انسانها آزمایش می‌شوند. صبر پیشه کنید که دنیا فانی است و ما معتقد به معاد هستیم.
  • هر چه که می‌کشیم و هر چه که بر سرمان می‌آید از نافرمانی خداست و همه ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد.
  • سهل‌انگاری و سستی در اعمال عبادی تأناثثیر نامطلوبی در پیروزی‌ها دارد.
  • همه ما مکلفیم و وظیفه داریم با وجود همه نارسایی‌ها بنا به فرمان رهبری، جنگ را به همین شدت و با منتهای قدرت ادامه بدهیم زیرا ما بنا بر احساس وظیفه شرعی می‌جنگیم نه به قصد پیروزی تنها.
  • مطبوعات ما جنگ را درشت می‌نویسد، درست نمی‌نویسد.
  • مسأله من تنها جنگ است و در همان جا هم مسأله من حل می‌شود.
  • همواره سعی‌مان این باشد که خاطره شهدا را در ذهنمان زنده نگه داریم و شهدا را به عنوان یک الگو در نظر داشته باشیم که شهدا راهشان راه انبیاست و پاسداران واقعی هستند که در این راه شهید شدند.
  • من علاقمندم که با بی‌آلایشی تمام، همیشه در میان بسیجی‌ها باشم و به درد دل آنها برسم.

    وصیتنامه اول:

    ... از مردم می‌خواهم که پشتیبان ولایت فقیه باشند، راه شهدای ما راه حق است، اول می‌خواهم که آنها مرا بخشیده و شفاعت مرا در روز جزا کنند و از خدا می‌خواهم که ادامه‌دهنده راه آنها باشم. آنهایی که با بودنشان و زندگی‌شان به ما درس ایثار دادند. با جهادشان درس مقاومت و با رفتنشان درس عشق به ما آموختند. از مسئولین عزیز و مردم حزب‌الهی می‌خواهم که در مقابل آن افرادی که نتوانستند از طریق عقیده، مردم را از انقلاب دور و منحرف کنند و الان در کشور دست به مبارزه دیگری از طریق اشاعه فساد و فحشا و بی‌حجابی زده‌اند در مقابل آنها ایستادگی کنید و با جدیت هر چه تمامتر جلو این فسادها را بگیرید.

    وصیت نامه دوم :

    استغفرالله، خدایا امان از تاریکی و تنگی و فشار قبر و سوال نکیر و منکر در روز محشر و قیامت، به فریادم برس. خدایا دل شکسته و مضطرم، صاحب پیروزی و موفقیت تو را می‌دانم و بس. و بر تو توکل دارم. خدایا تا زمان عملیات، فاصله زیادی نیست، خدایا به قول امام خمینی [ره] تو فرمانده کل قوا هستی، خودت رزمندگان را پیروز گردان، شر مدام کافر را از سر مسلمین بکن. خدایا! از مال دنیا چیزی جز بدهکاری و گناه ندارم. خدایا! تو خود توبه مرا قبول کن و از فیض عظمای شهادت نصیب و بهره‌مندم ساز و از تو طلب مغفرت و عفو دارم ... می‌دانم در امر بیت المال امانتدار خوبی نبودم و ممکن است زیاده‌روی کرده باشم، خلاصه برایم رد مظالم کنید و آمرزش بخواهید.
    و السلام
    حسین خرازی -
  • ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۴ ، ۱۴:۴۴
    محمود جانقربانی


     

    چهاردهمین  کنگره بزرگداشت  شهدای محله امام سجاد(ع) با عنوان ستارگان خاک

     

    مراسم  بزرگداشت  شهدای محله امام سجاد(ع)  منطقه 17، مسجد امام سجاد(ع) همراه با غبارروبی مزار شهدا برگزارمی‌شود.

    این مراسم روز پنج شنبه مورخه 1393.12.21واقع در میدان ابوذر (فلاح) 20 متری ابوذر خیابان سجاد شمالی جنب خیابان ولی عابدی با حضور  ، نمازگزاران پدران و مادران شهدا، بسیجیان، هنرمندان ، مسئولین واهالی منطقه  برگزار می‌شود.

    همچنین این مراسم با غبار روبی مزار شهدا توسط نمازگزاران و بسیجیان، سفر زیارتی قم و جمکران و دیدار با یکی ازمراجع اعظام تقلید برای خانواده معظم شهدا همراه است.

    اختتامیه این یادواره  همزمان با نماز مغرب وعشادر شبستان مسجد امام سجاد (ع) برگزار می‌شود و قرائت آیاتی از قرآن کریم توسط  قاری بین‌المللی استاد "کریم منصوری"، سخنرانی مهندس  "مهرداد  بذرپاش " نماینده محترم مجلس شورای اسلامی از جمله برنامه‌های این مراسم به شمار می‌آید.

    منطقه 17 تهران 4000 شهید تقدیم انقلاب کرده که 52 شهید آن سهم محله و مسجد امام سجاد(ع) است

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۳ ، ۱۳:۰۱
    محمود جانقربانی



    سر از پا نمی شناختم خیلی خوشحال بودم بالاخره روزیم شده بود برم پابوس آقا ، دوسه روز ی به زمان حرکت  مونده، دلهره  داشتم شاید به خاطر این بود که برای اولین بار بود که به زیارت آقا می رفتم، بالاخره روز حرکت فرارسید همه در مسجد جمع شدیم ، بعد از صحبت های امام جماعت در مورد آداب زیارت به سمت اتوبوس حرکت کردیم بیرون مسجد غوغایی بود یکی اسفند دود می کرد یکی قرآن بالای سر زائران گرفته بود که از زیر آن رد شوند وزمزمه صلوات والتماس دعا محله را پرکرده بود داخل شدیم پدر شهیدی که همیشه در  صف های نماز جماعت پیش قدم بود  جلوی  اتوبوس نشسته و در حال  فرستادن صلوات بود ومابین صلوات به کسانی که داخل می شدند باگرمی برخورد می کرد صندلی های  جلو زودتر پرشده بود در عقب اتوبوس چند  صندلی خالی بودنشستم پیرمرد آخرین صلوات را برای در پیش روداشتن سفری  بی خطر فرستاد وهین طورکه جمعیت صلوات می فرستاد اتوبوس حرکت کرد ، پرده را کنار زدم و از پنجره بیرون را نگاه کردم کم کم از مسجد ومحل تجمع نمازگزان وخانواده های زائران دور می شد یم ،داخل  اتوبوس مادر میرباقری را دیدم مادر یکی از شهیدان مسجدمون که ماجرای زیبایی در رابطه با امام رضا(ع)داشت وماجرایش عجین شده با امام بود و من هر زمان نام امام رضا (ع) را می شنیدم ناخداگاه به یاد این شهید می افتادم در طول مسیر  ماجرای شهید میرباقری  ذهنم رو مشغول کرده بود به طوری که کمتر متوجه مسیر می شدم

    ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۳ ، ۱۱:۵۰
    محمود جانقربانی