اهلِ یقین

شهدا امامزادگان عشقند که مزارشان زیارتگاه اهلِ یقین است .امام (ره)

اهلِ یقین

شهدا امامزادگان عشقند که مزارشان زیارتگاه اهلِ یقین است .امام (ره)

پیکر مطهر شهید

 در اسلام و زبان قرآن و زبان اهل‌بیت معصومین، شهادت گزینش مرگ سرخ متکی بر شناخت و آگاهی و بر مبنای آزادی و اختیار در مبارزه علیه موانع تکامل و خطوط انحرافی و طاغوتی است که مجاهد با همه‌ی منطق و شعور و بیداری و بینایی و حضور خود انتخاب می‌کند، رسوا می‌کند، انشاء می‌کند و حیات یک ملت و تاریخ را تضمین می‌کند.

شهادت یکی از حقایق قرآنی است که در موارد متعدد یاد شده و دارای معنای وسیعی است. شهادت خون دوباره‌ای است که به کالبد نیمه جان جامعه وارد می‌شود و «خون» این عنصر لطیف حیاتی، در نظام اجتماعی به عنوان گویاترین و موثرترین عامل تبلیغ و آگاهی و سازندگی است. شهادت به معنای واقع و کامل کلمه ابتدا «و ذاتا» متعلق به پروردگار متعال می‌باشد.

 

«ان الله کان علی کل شیئی شهیدا» 

 بی‌تردید خداوند بر همه چیز گواه و شاهد است. در مرتبه‌ی بعد شهادت از ویژگی‌های پیامبر و ملائکه الله است. (نساء، 33)

 

«یا ایها النبی انا ارسلناک شاهدا و مبشرا و نذیرا»

ای پیامبر ما تو را فرستادیم تا شاهد همگان و مژده دهنده دوستان و ترساننده‌ی دشمنان باشی. (احزاب، 45)

پیکر مطهر شهید

اسلام با طرح شهادت نه تنها تحول نوینی در مساله مرگ ایجاد کرده، بلکه از او به عنوان حیات جاوید و زندگی راستین نام برده و در حقیقت شهادت را تولدی دوباره می‌داند. وقتی که انسان‌ها شهادت را یک ارزش و شهادت خواهی را به عنوان والاترین آرمان خود برگزیدند و انتخاب می‌کنند و در جستجوی آن، حجاب‌ها و موانع را در هم می‌شکنند، بارزترین خصلتی که در مسلمانان مجاهد متجلی می‌شود مانع براندازی و بت‌شکنی است. شهادت جهاد رنگین و سرخ رنگ است و رنگ خون دارد، خونی که به پیشگاه مقدس الهی تقدیم می‌شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۳ ، ۱۶:۵۸
محمود جانقربانی



















محسن با داغ  آن بچه‌ها پیر شد

سمت راست و چپ جاده‌ فاو - ام القصر رفته بود زیر آب. زرهی دشمن نمی توانست درآن‌جا مانور کند. اما ممکن بود عراقی‌ها به وسیله نیروهای زرهی‌شان روی خود جاده و سیل بندی‌هایشان پاتک کنند.

امکان پاتک فقط در همین جاها بود. کار بچه‌های تخریب زدن جاده و سیل بندی‌های مرکزی آن بود که موفق هم شدند. دشمن قصد داشت با عبور از جاده‌، عقبه‌ عملیات را به طور کامل ببندد؛ اما نشد.

سن و سالش نمی‌خورد بچه‌هایی به اندازه‌ همرزمانش داشته باشد. اما داشت. اسماعیلی زاده در جاده‌ ام‌القصر خمپاره خورد. هر دو پایش قطع شد. محسن دین شعاری دوید بالای سرش. خودش گلویش از ترس خشک شده بود؛ اما مثل اینکه بچه‌اش باشد، بهش دلداری می‌داد.

می گفت: "عزیز دلم، آروم باش. الان کمک می رسه. می‌فرستمت عقب". خودش بلند بلند ذکر می گفت. به اسماعیلی‌زاده هم می‌گفت "بگو یازهرا...بگو یا زهرا..." اما قبل از اینکه کمک برسد، اسماعیلی‌زاده شهید شد.

محسن سر او را روی پایش گذاشت. صدای هق هقش به آسمان رفت. داد می‌زد و می‌گفت: "خدایا، جواب پدر و مادر این جوون رو چی بدم...". محسن با داغ  آن بچه‌ها پیر شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۵۸
محمود جانقربانی


لحظه ای آرام وقرار نداشت شبا نه وبه قصد آوردن آب بیرون رفت  مشکش را پرکرد بلند شد نگاهی به اطراف انداخت،  گویی راه را گم کرده چاره ای نبود بایدراهی می شد  اما هیچ وقت به مقصد نرسید کم کم هوا روشن می شد ولی هیچکس ازماجرای دیشب خبرنداشت، چندی گذشت ،خبری از اونشد حالا سالهاست، ازکوچه ای می گذریم که روی تا بلوی  آن نوشته شده 

جاویدالا اثر سید عباس ندیمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۳ ، ۱۸:۱۲
محمود جانقربانی


روی قبرم بنویسید: اینجا مدفن کسی است که میخواست اسراییل را نابود کند. این فرازی آشنا از وصیت نامه شهید حسن تهرانی مقدم است که در باب رژیم صهیونیستی بیان کرده است. شهیدان بسیاری در وصیت نامه خود سفارش مردم مظلوم فلسطین را کرده اند اما عده ای از شهدا عاقبت اسراییل را پیش بینی کرده اند.


پیش گویی شهدا از سرانجام رژیم غاصب

در این مقال ابتدا فرازهایی از وصیت نامه چند شهید را بیان می کنیم و سپس پیش بینی برخی از شهدای عزیز درباره سرانجام دولت غاصب اسراییل را می آوریم.






 

در زمانی زندگی میکنم که برادران مسلمان فلسطین در زیر حمله زورگویان فریاد یاری می طلبند. در حالی که دستشان به سوی خدا و نگاهشان به سوی ماست. ما چگونه بنشینیم و همچنان به خواب برویم و این واقعیت ها را نادیده بگیریم؟

 

فرازی از وصیت نامه:شهید مرتضی آهنربایی جهرمی

 

آرزوی همه ما آزاد کردن همه سرزمین های اسلامی به خصوص قسمتی از ایران,تمامی عراق و قدس عزیز است.

فرازی از وصیت نامه:شهید علی تکم داشی
 

ای مردم بیایید همه با هم متحد شویم و این صهیونیست ها را از قدس عزیز بیرون کنیم. ما راه دور ودرازی در پیش داریم.

فرازی از وصیت نامه:شهید ذوالفقار شاهوردی

 

یا ایها الناس این اسراییل و یا به گفته امام این غده سرطانی باید از بین برود و راه آن اتحاد مسلمین جهان میباشد.

فرازی از وصیت نامه:شهید عبدالحسین ناصری

 

دلم میخواهد که زنده بمانم،کربلا و ملت مسلمان عراق را از دست ان کافران از خدا بی خبر آزاد کنیم و بعد آن قدس عزیز را..

فرازی از وصیت نامه:شهید رضا آیینی

 

همه مسئولیم در برابر ملتهای تحت ستم فلسطین،لبنان و عراق به پا خیزیم و بکوشیم تا با یاری الله آنها را از زیر یوغ چپاولگران نجات دهیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۳ ، ۱۵:۲۲
محمود جانقربانی
به خاک سپاری شهدا در دانشگاه امیر کبیر

حجت‌الاسلام پناهیان: نباید مزار شهدا را قبرستان نامید چرا که شهید مرده نیست و نباید او را با مردگان یکی دانست و چه خوب است، دانشجویان که به پاکی روح، مجاهدت علمی و کرامت نیاز دارند از مزار شهدا اثر بگیرند.

به گزارش خبرنگار ایثار و شهادت خبرگزاری فارس، حجت‌الاسلام علیرضا پناهیان در مراسم تشییع و خاکسپاری 5 شهید گمنام در دانشگاه صنعتی امیرکبیر در جمع دانشجویان با اشاره به آیه اول سوره حضرت محمد (ص) گفت: 30 سال پیش افراد زیادی برای نابودی راه و مسیر انقلاب و شهدا لحظه‌شماری می‌کردند و معتقد بودند که آنهایی که انقلاب کردند، بالاخره پشیمان می‌شوند و از راه خود بر می‌گردند اما بعد از 30 سال شاهد آن هستیم که نظام مقدس جمهوری اسلامی به برکت خون شهدا حرف اول را در دنیا می‌زند.

پناهیان افزود: امروز شاهد اثرات ترویج فرهنگ بسیجی‌گری شهدا هستیم. امروز در خانه هر مسلمانی عکسی از رهبران حزب‌الله لبنان، سید‌حسن نصرالله و سربازان غیور حماس می‌بینیم افرادی که منطقشان را در ایستادگی با تبعیت از ولایت فقیه و فرهنگ بسیجی می‌دانند که از ایران به سرزمین آنها صادر شده است.


حجت الاسلام پناهیان

وی گفت: یکی از رهبران حزب‌الله به دانشجویان دانشگاه تهران گفته بود که رمز موفقیت ما تبعیت مطلق از ولایت فقیه است. اگر رهبر شما حرفی بزند ما از این فاصله به پای حرف او سر می‌نهیم و تبعیت می‌کنیم.







پناهیان با اشاره به چاپ مقاله ضد انقلاب ایرانی در یک روزنامه مصری اظهار داشت: در آن مقاله به اعتراض آمده بود که رهبر انقلاب ایران در میان مردم مصر محترم‌تر از رهبران کشورهای عربی و حسنی مبارک است. این نشان می‌دهد که پایگاه نظام اسلامی ایران در جهان در حال تثبیت بوده و وقت آن رسیده است که آنهایی که در مقابل انقلاب ایستاده‌اند، اثر جنگ‌ها، محاصره‌های اقتصادی و مخالفت‌هایشان را ببینند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۳ ، ۱۶:۵۳
محمود جانقربانی

 

مسابقه وبلاگ نویسی به مناسبت هفته دفاع مقدس

 

پاتوق وبلاگی پاسارگاد برگزار می کند:

مسابقه بزرگ وبلاگ نویسی به مناسبت هفته دفاع مقدس؛

پاتوق وبلاگی پاسارگاد(باشگاه وبلاگ نویسان پاسارگاد)، در نظر دارد یک دوره مسابقه وبلاگ نویسی را با موضوع ایثار و شهادت در استان فارس ،با محتوای مطلب،خبر،داستان و خاطره نویسی ، شعر ، پژوهش ، تصاویر،کلیپ و… را در راستای تبلیغ ، ترویج وتوسعه محتوای ارزشی، ارائه وبلاگهای محتوایی جهت اطلاع رسانی ، گسترش فرهنگ وبلاگ نویسی ، تشویق جوانان مستعد وفرهیخته به استفاده بهینه از خدمات اینترنتی برگزار نماید. لذا از علاقه مندان دعوت می شود با مراجعه به وبلاگ نسبت به ثبت نام وبلاگ خود اقدام نمایند.

 

معیارهای داوری(۱۰۰امتیاز) :  

 الف: معیارهای محتوائی ۳۵ امتیاز

۱-   تناسب موضوع و محتوا

۲-   صمیمیت ، روانی و سادگی ، طولانی نشدن متن

۳-   پیوندهای روزانه ودائم

۴-   استفاده از تصاویر ولینک

۵-   به روز رسانی مرتب

۶-  تولید محتوا توسط خود وبلاگ نویس

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۳ ، ۱۷:۳۸
محمود جانقربانی

آنان آسمانی شدند و ما در زمین با تعلقات و دلبستگی هایش 

 گیر افتادیم، زمین گیر شدیم  و بعضی هایمان پشت خاکریز نفس، کپ کرده ایم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۴۱
محمود جانقربانی


حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پیامی، درگذشت پدر گرامی شهیدان امیر سرلشگر علیرضا یاسینی و رزمنده بسیجی رضا یاسینی را تسلیت گفتند.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم
درگذشت پدر گرامی شهیدان امیر سرلشکر علیرضا یاسینی و رزمنده بسیجی رضا یاسینی را به خاندان مکرم و همرزمان آن شهدای عزیز تسلیت عرض می‌کنم رحمت خدا بر او باد.
سیدعلی خامنه‌ای
۱۳۹۳/۵/۲۵


شهید امیر سرلشگر علیرضا یاسینی در دیدار با آیت‌الله خامنه‌ای در دوران ریاست جمهوری
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۳ ، ۱۶:۴۷
محمود جانقربانی

برای شهید حاج محمد ابراهیم همت


     محمد! گلم! یادم می آید فصل بهار بود که می آمدی به دامنم. بهارنارنج و ترنج. بهار باران و شکوفه، بهار نسیم و شبنم. بهار بود که طعم اولین لبخندت را از غنچه های گل سرخ چیدم و گریه هایت را شبیه باران یافتم. بهار بود که از افق شانه هایت سپیده دم طلوع کرد و نگاهت به آسمان پیوند خورد و مثل نسیم سبک از پنجره های آبی گذشتی و با گل های اقاقی پلک گشودی و روبه روی هزار دشت شقایق گام هایت آغاز شد. محمدم! آن روزها که من و تو یکی بودیم و همه بی قرار آمدن تو بودند و تو از من نفس می گرفتی، در یکی از روزها من و تو همسفر شدیم و در راه جاده ای سرخ زائر آن سوی فرات شدیم. آن سفر که تو هنوز در دامن من نشکفته بودی من و تو زائر شدیم. زائر حرم مظلومیت! زائر حرم وفا! زائر حرم تشنگی! آن سفر با هم گریستیم و ناله کردیم و دل هامان را کبوتری کردیم تا سال ها زائر گلوهای تشنه باشند و تو به دنیا نیامده به دریای خون پیوستی!
    
    اینجا جزیره مجنون است. اینجا کانال ها پر از پرنده های پرپر است. اینجا همه به دنبال لیلای خویش می گردند. همه آسمان مهمان این جزیره است. همه لیلاوار شعر جنون می سرایند. چشمه ها به هواداری گلوهای تشنه برخاسته اند. درخت ها به سجود پیشانی های برخاک رفته به قیامند. از طلاییه آتش و خون می روید. هر لحظه احتمال پرنده شدن است. به همه گفته اند: فکر برگشت نباشید. تو و یارانت پا به پای تک و پاتک عراقی ها آمده اید. اما طلاییه باز هم از تو یار می گیرد و گل. هیچ راهی وجود ندارد. تو و لشکرت ماموریت داشتید پل طلاییه را به تصرف درآورید. بچه ها همان شب اول از پل گذشتند. فردای آن روز عراقی ها پاتک زدند. آن هم چه پاتک هایی! ارتباط با عقبه خیلی سخت بود. ماندن ساده نبود. مجبور شدند برگردند. در منطقه عملیاتی شما کانال آب خیلی بزرگی بود که باید پل می انداختید و از روی آن رد می شدید. ولی این از نظر نظامی غیرممکن بود و تو این را می دانستی اما گفتی: باید از این منطقه عبور کنیم، این دستور است. محمدم! هنوز از یاد نبرده ام. آن روز خسته بودی. مرتضی قربانی در جزیره کنارت بود. به او گفتی: یک نفر را بفرست جلو ببین چه خبر است؟ و او در جوابت گفت: دیگر کسی را ندارم بفرستم. معطل نکردی . خودت سوار موتور شدی رفتی جلو! آمدی کنار بچه ها که دلت برای آن ها تنگ شده بود. همگام با آن ها شروع کردی به شلیک آر پی جی، آب نبود. همه تشنه بودند. این وضعیت تو را ناراحت می کرد. سوار یکی از پل های شکسته شدی و با دست شروع کردی به پارو زدن. تا آمدی وسط هور که آبش زلال بود قمقمه ها را پرکردی و به بچه ها رساندی.
    عملیات خیبر که شروع شد اسفندماه بود و نزدیک عید. عملیات در جزیره گره خورده بود. خیلی از یارانت همچون پرستوهای مهاجر به آسمان ها کوچیده بودند. باید مقاومت می کردند و جزیره را حفظ می کردند. مادرت می گوید: پنج روز مانده به عید خبر شهادتت را آوردند. اما به او چیزی نمی گویند. فردا صبح برادرت خبر شهادت تو را به او می گوید و غریبانه ناله سر می دهد: همانی شد که خودش گفت. بعد می خواهد تو را برای آخرین بار ببیند. اما نمی گذارند. چون صورتت از بین رفته بود و یک دستت هم قطع شده بود. اما او همچنان اصرار می کرد. آخر سر برادرت او را می آورد بالای سر تو و جهت اطمینان یافتن انگشت سوم دست راستت که در کوچکی لای چرخ گوشت گیر کرده بود به او نشان می دهند. آن گاه دلش آرام می گیرد. آخرین حرفش را کنار پیکر تو این گونه زمزمه می کند: یا حسین! این بچه را خودت به من دادی حالاهم دارم تقدیمت می کنم. بی حساب شدیم. از من راضی باش.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۳۷
محمود جانقربانی



رکوع

خوشا به حال کسانی که عاشق خضوع در برابر یارند ، خوشا به حال آنانکه سر خم کردن در مقابل دوست را سرفرازی می دانند ،آری ابراز عجز و لابه در برابر دلبر عالمی دیگر دارد،شیرینی با یار بودن در خضوع و خشوع کردن در برابر جمال و جلال و زیبایی بی مثال اوست که تا در مقابل او خم نشوی محرم خم ابروی او نمی شوی و تا قامت در برابر او دو تا نکنی دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کرد نتوان کرد.

فرق خضوع و خشوع

در فرهنگ اصطلاحات نماز ما یک خضوع داریم و یک خشوع ،که فاصله آن دو فاصله میان زمین تا آسمان است، همینکه ظاهرا با بدن خود در مقابل خداوند متعال خم می شویم در مقابل او خضوع کرده ایم و این لازم است اما کافی نیست ،همچنانکه ظاهر ما در رکوع به نیت عبادت او شکسته و منعطف می شود باید باطن و دل برای او بلرزد ،بشکند و انعطاف پیدا کند که این خشوع است و رسیدن به این خشوع که بذر بندگی را در اعضا و جوارح ما رشد می دهد مقصود را تحقق می بخشد.

آیا وقت آن نرسیده که با دل به سمت او برویم؟ که فرمود "یا ایها الذین آمَنوا آمِنوا!" ای کسانی که ظاهرا در شمار مومنانید حقیقتا ایمان بیاورید، آیا وقت آن نرسیده که دیگر یک نماز کامل و واقعی بخوانیم؟ آیا وقت آن نرسیده که دلمان در نماز به او متوجه شود و برای او بلرزد و خاشع گردد؟ حکایت فضیل عیاض را شنیده اید؟ دزدی که بالای دیوار خانه مردم شنید کسی قرآن می خواند و این آیه را که "الم یان للذین آمنوا ان تخشع قلوبهم لذکر الله" آیا وقت آن نرسیده دلهای شما مومنان بیاد خدا بیفتد و برای او بلرزد و خشوع کند؟ که گفت چرا خدای من! و پایین آمد و عوض شد و راهش را به سمت خدای مهربان اصلاح نمود ؛ همین تسلیم و انقلاب و خشوع هدف این عبادت بزرگ و البته به طور خاص این رکن آن یعنی رکوع می باشد.

 

معنای تسبیح و تعظیم در رکوع

رکوع ،تعظیم در مقابل خدای عظیم است ،سبحان ربی العظیم و بحمده،رکوع مقام تسبیح گفتن است ،تسبیحی که کار ملائک است بلکه همه موجودات تسبیح گوی اویند ؛آخر این شرط آدمیت نیست/مرغ تسبیح گوی و ما خاموش!

بزرگان می گویند تسبیحی که در رکوع است نفی شریک قائل شدن برای خداوند در تاثیر و عمل است و تنزیه او از اینکه مسبب الاسباب و موثر مستقلی غیر از او در این عالم باشد ، نتیجه تسبیح در کل رسیدن به توحید و پرستش حقیقی خدای واحد است،لا حول و لا قوة الا بالله ، یعنی اگر من توانسته ام در برابر تو ای خدای من به عبادت بایستم جز با لطف و اراده تو نیست و در هر خیری که اسباب رسیدن آن به من محیا می شود دست تو در کار است و اگر من برای روزی و کار و کسب سراغ اسباب آن می روم چون تو خود خواستی، ولی روزی رسان تویی و اگر تو نخواهی هیچ خیری به کسی نمی رسد و کسی که در رکوع برای او کمر خم می کند دیگر با حرص رسیدن به مطامع دنیوی و فراموش کردن خداوند پیش هر کس و ناکسی خم و راست نمی شود؛

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۳ ، ۱۳:۰۱
محمود جانقربانی