اهلِ یقین

شهدا امامزادگان عشقند که مزارشان زیارتگاه اهلِ یقین است .امام (ره)

اهلِ یقین

شهدا امامزادگان عشقند که مزارشان زیارتگاه اهلِ یقین است .امام (ره)

 

  •  
  •  
اعلامیه حقوق بشر به عنوان مفهومی جهان شمول پس از جنگ جهانی به دلیل جنایتهای صورت گرفته در این نبرد خانمان سوز و گسترده در سال ۱۹۴۸رسما توسط مجمع عمومی ملل متحد در پاریس تصویب و اعلام شد.

 

به گزارش عصر همدان، از آن تاریخ تاکنون این اعلامیه دست مایه اساسی برای بهره برداری گسترده زورمداران و کشورهای متوحشی که هیچ ارزشی برای هیچ نوعی ازبشر قائل نیستند قرار گرفته است.

اساس اعلامیه حقوق بشری در حالی در واکنش به جنایتهای بی سابقه جنگ جهانی دوم بنا گذاشته شد که پیش از آن و از آغاز عصر روشنگری در دنیای غرب فلاسفه آنگلوساکسون با تلاش در جهت تضعیف دین و قوانین دینی به دنبال حاکمیت حقوق انسان مدارانه و اومانیستی در عرصه تفکر و اندیشه بودند.

مسئله اعلامیه حقوق بشر خود از زمانی و از جایی آغاز شده بود بعدها دلیل و علت بسیاری از کشتارهای وسیع شد.

به عبارت دیگر آنان که اعلامیه حقوق بشر را تدوین کردند مبنا و اساس این اعلامیه را بر اساس تفکراتی بنا نهادند که این نگرش خود بوجود آورنده جنگ جهانی دوم بر محوریت اصالت سود ، لذت و و در یک کلام اصالت انسان بوده است.

حقوق بشر غربی و آمریکایی بر محوریت اصالت سود،قدرت و لذت هیچ محدوده ای جز ارضای نفس و نفسانیت انسان بریده از خدا برای خود نمیشناسد.

در حالی که اعلامیه حقوق بشر در سال ۱۹۴۸ در ظاهر واکنشی به جنگ و خونریزی شنیع جنگ جهانی بود اما در باطن کسانی این اعلامیه را برای بشر نوشتند که خود جانیان و بانیان اصلی جنایتهای جنگ جهانی بودند.

آمریکایی که خود برای اولین بار بدون اینکه ضرورتی داشته باشد با استفاده از دو بمب اتمی جان صدها هزار نفر و چندین نسل را در ژاپن گرفت یکی از نویسندگان اصلی این اعلامیه بشمار میرفت.

پس از تصویب این اعلامیه همواره حقوق بشر و مبحث آزادی و حقوق انسانها دست آویز و ملعبه ای بسیار مهم و البته تکراری برای فشار آمریکا بر کشورهای مستقل بدل شده است.

آمریکا به عنوان تنها استفاده کننده از سلاح کشتار جمعی اتمی،عامل و اساس بسیاری از کودتاها در جهان،دارای سابقه کشتار فجیع در جنگ ویتنام و ناقض تمامی اصول بنیادین و ابتدایی نوع انسان در سراسر گیتی امروز به مدد بوق های رسانه ای خود مدعی حقوق بشر است.

ایران عزیز که همواره به دلیل جایگاه  ژئواستراتژیک در قرنهای گذشته مورد طمع استعمارگران قرار داشته پس از جنگ جهانی اول رفته رفته موقعیتی مهم در محاسبات استعمارگر قرن  اخیر یعنی آمریکا پیدا کرد.

در بیش از صد سال گذشته همواره حقوق بشر ایرانیان مورد تعدی و تجاوز آمریکا بزرگترین ناقض قوق بشر قرار گرفته است.

در سالهای پیش از انقلاب اسلامی آمریکایی ها با ایجاد و حمایت از حکومت دست نشانده و دیکتاتور در ایران به نوعی حقوق بشر ایرانیان را مورد تعدی قرار دادند و در سالهای پس از انقلاب با حمایت از تعدی ، ترور و تجاوز کشور عراق این دشمنی را به نقطه ای آشکار و غیر قابل انکار ارتقا دادند.

از هفتم تیر تا دوازدهم تیر شما ببینید چقدر ترور، قتلعام و کشتار انجام شد؟ چقدر زن، کودک، عالِم، سیاستمدار، بهوسیلهی عوامل آمریکا آماج این جنایتها قرار گرفتند؟ اگر طرّاح این حوادث هم سرویسهای امنیّتی آمریکا و غرب نبودند، حدّاقل کمککننده بودند؛ حدّاقل تشویقکننده بودند. این دشمنها را بشناسیم.

این سخنان رهبر انقلاب سر آغاز حرکتی به نام هفته حقوق بشر آمریکایی در کشور در جهت شناساندن جنایتهای آمریکا یا همان نام اصلی آن یعنی حقوق بشر آمریکایی شد.

جنبش وحرکتی که سعی دارد واقعیت و ماهیت اصلی شعارهای فریبنده و پروپاگاندای رسانه ای استکبار در خصوص حقوق بشر را آشکار کند.

حقوق بشری که مبنایش اصلات سود ، لذت و قدرت برای بشر آمریکایی است نتیجه ای جز جنایت برای ایرانیان و مسلمان نخواهد داشت.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۹ ، ۲۲:۲۹
محمود جانقربانی

 

 

حقوق بشر آمریکایی

همزمان با تغییرات در جوامع بشری بسیاری از واژگان و تعاریف حقوقی و غیر آن تغییر یافته است، در جهان کنونی که ریاست جمهوری یکی از بزرگترین کشورهای جهان در دستان افرادی لوده و فاقد شخصیت جهت سکانداری یک کشور است چگونه می‌توان انتظار داشت بسیاری از عناوین مهم در تاریخ بشریت کاملا در عمل بالعکس نام آن است.

منظور حقوق بشر است که مهمترین رکن حقوق افراد در تعامل با دولت یا دولت‌ها است. ما در عصر حاضر شاهد حقوق بشری هستیم که صرفا اگر حقی از آمریکا و متحدانش تضییع گردد کاربرد دارد و نهادهای متولی بین المللی در دفاع از آن از هیچ کوششی دریغ نمی‌کنند، مانند سازمان ملل متحد که عملا به یکی از بی خاصیت ترین نهادهای دنیا تبدیل گردیده است و صرفا هر از چند گاهی شاهد صدور بیانیه‌های آن سازمان هستیم که خصوصا در سال‌های اخیر در ضعیفترین موضع خود است.

حال وفق حقوق بشر آمریکایی اگر هر شخص و یا کشوری کوچکترین مخالفتی با رژیم جنایتکار آمریکا و اسراییل غاصب از دیدگاه حقوق بشر آمریکایی فاقد هر گونه حق و حقوق است. مثال روشن این جریان وضعیت یمن و یمنی‌ها است که با توجه به کشتار وسیع نهادهای بین المللی چشمان خود را بر آن بسته‌اند، چون با ماهیت حقوق بشر آمریکایی تضاد دارد، اصولا در حقوق بشر آمریکایی جای ظالم و مظلوم تغییر یافته و این تغییر مضحک مورد تایید مجامع بین المللی است. این است تعریف و ماهیت حقوق بشر آمریکایی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۹ ، ۲۲:۲۸
محمود جانقربانی
به بهانه هفته «حقوق بشر آمریکایی»؛

 

هدف از نامگذاری هفته «حقوق بشر آمریکایی» چیست؟

یکی از اهداف مقام معظم رهبری نسبت به نامگذاری یک هفته در طول سال تحت عنوان هفته «حقوق بشر آمریکایی» یادآوری جنایات ضد بشری دولت آمریکا در ایران و جهان است.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از سایت کریمه، ترور نافرجام مقام معظم رهبری، شهادت آیت الله بهشتی و ۷۲ تن از یاران ایشان، شهادت آیت الله اشرفی اصفهانی، شهید محراب، بمباران سردشت و هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری در خلیج فارس!!

جنایات تلخ و هولناکی که در فوق به آن ها اشاره شد، از 6 تا 12 تیرماه، علیه ملت ایران، توسط افرادی صورت گرفته است که با این ملت دشمن خونی بوده و هرگز با آنها کنار نخواهند آمد؛ همان افرادی که دَم از حقوق بشر می زنند، در حالیکه خود بویی از آن نبرده اند.

این جنایات به قدری هولناک و غم بار بودند که هیچ گاه از خاطر ملت ایران زدوده نخواهند شد، چراکه با گذشت چند سال از این جنایت دهشتناک آثار هولناک ناشی از آن هنوز التیام نیافته است! لذا هنوز هم که هنوز است قلب ملت ایران با مرور آن خاطرات تلخ آکنده از غم و اندوه می گردد.

لذا لازم و ضروری است که مسئولین از طریق تریبون و رسانه های جمعی و... این جنایات را فریاد بزنند تا نسل جوان، جنایات هولناکی که آمریکای خونخوار علیه ملت ایران انجام داده است را با تمام وجود درک کرده و دشمن دیرینه و خونی خود را بیشتر بشناسند.

همان گونه که رهبرمعظم انقلاب(مدظله العالی) فرموده اند؛ دنیایی که چشم بر این جنایت‌های وقیحانه می‌بندند،نمی‌تواند ادعا کند که طرفدار حقوق بشر است و نمی‌تواند امیدوار باشد که خواهد توانست با تروریسم رو به رشد در دنیا مقابله کند،اینها خود مشوق تروریسم‌اند.

در همین راستا خبرنگار کریمه، با چند تن از همشهریان عزیز قمی به گفتگو نشست که خواندنش خالی از لطف نیست.

زهرا خلیلی یکی از شهروندان قمی، در پاسخ به این سوال که آیا می داند هفته حقوق بشر آمریکایی، کی و چه حوادث ناگواری در آن رخ داده است، گفت: اطلاع چندان دقیقی از آن ندارم، فقط می دانم که ترور نافرجام رهبر عزیزمان که موجب شد تا دست مبارکشان دچار آسیب گردد، نمادی از حقوق بشر آمریکایی است.

وی افزود: اما این آمریکای خونخوار، آنقدر جنایات وحشتناک در طول تاریخ خود به ثبت رسانده که محال است نه تنها از ذهن ملت ایران، بلکه از ذهن جهانیان پاک گردد.

خلیلی ادامه داد: برای همین بر گردن ما بزرگترهاست تا این جنایات را همچون لالایی در گوش فرزندانمان زمزمه کنیم تا دشمن واقعی خود را بشناسند تا مباد در آینده، دروغ های آن مبنی بر طرفدار حقوق بشر بودن و... را باور کنند.

سمیه باباخانزاده یکی دیگر از شهروندان قمی است که در پاسخ به این سوال گفت: هفته حقوق بشر آمریکایی همانطور که اکنون در آن قرار داریم، از 6 تا 12 تیرماه می باشد که در آن حوادث ناگواری رخ داده است؛ حوادثی که آمریکا به طور مستقیم و غیرمستقیم در آن دست داشته است.

وی افزود: به عنوان مثال؛ درست است که بمباران مردم بی دفاع سردشت که یکی از حواث تلخ این هفته می باشد، توسط صدام لعنتی صورت گرفته است اما بدون پشتیبانی آمریکای هیچ غلطی نمی توانست بکند.

باباخانزداده ادامه داد: امروز صدام به درک واصل شده اما حامیان آن هنوز هم که هنوز است، نفس می کشند و در کمین اند تا لطمات دیگر به کشور و ملت عزیز این بزنند ولی زهی خیال باطل چون فقط کافیست رهبر عظیم الشانمان، گوش چشمی اشاره کنند، آنوقت در همین سرزمین جوانمردانی هستند که خاک دشمن را به توبره بکشند.

لیلا همایی از دیگر شهروندان قمی است که در پاسخ به این سوال گفت: نمی دانم این هفته ای که شما می فرمایید کی می باشد و یا اصلا چه حوادثی در آن رخ داده است.

وی افزود: اصلا مگر آمریکا حقوق بشر سرش می شود که هفته حقوق بشر آمریکایی هم داشته باشیم، مگر اینکه منظورتان از هفته حقوق بشر آمریکایی، نقض حقوق بشر توسط این کشور جنایت کار باشد.

همایی ادامه داد: اگر اینطور باشد، فقط می توانم بگویم که به قدری جنایت در تاریخ این کشور به ثبت رسیده که قابل شمارش نیست، چه در مورد مردم ایران و چه در مورد جهانیان.

محمدصاق عباسی نیز از دیگر شهروندان قمی است که در پاسخ به این سوال گفت: در حال حاضر در هفته حقوق بشر آمریکایی به سر می بریم و به گمانم تا 13 تیرماه ادامه داشته باشد که در آن جنایاتی همچون بمباران سردشت، ترور نافرجام مقام معظم رهبری، زدن هواپیمای مسافربری در خلیج فارس و حوادث دیگری که الان در خاطرم نیست، رخ داده است.

وی افزود: البته بگویم همین اطلاعاتی هم که دارم مدیون پایگاه بسیجی هستم که در آن عضو می باشم، چون به مناسبت این هفته پوستر، بنر و عکس نوشته چاپ و به در و دیوار پایگاه نصب کرده اند، همچنین برنامه هایی برای اجرا دارد.

عباس ادامه داد: در حالی که در این مدت بنده به شخصه برنامه خاصی از طریق رسانه های جمعی و یا از زبان برخی از مسئولین نشنیده ام؛ دقیقا دو منبعی که بیشترین تاثیر را در بیننده می گذارند، انگار در خوابند یا خود را به خواب زده اند!

حال سوال اصلی اینجاست که بازخوانی ماجراهای پر فراز و نشیب این هفته چه پیامدهایی دارد؟

در پاسخ به این سوال باید گفت که حداقل پیامدی که بازخوانی این جنایات دارد این است که بدانیم باید با چه کسانی سر میز مذاکرده بنشینیم و با چه کسانی حتی فالوده هم نخوریم چه برسد به شام کاری و ناهار کاری و...

.گذشته ها گذشته و هدف خبرنگار ما از نگارش این گزارش نبش قبر کردن نیست، بلکه هدف یادآوری این موضوع است که دشمن اصلی ما کیست و چه جنایت هایی در حق ما کرده و همچنان منتظر فرصت دوباره است تا زهر چندین ساله خود را بریزد.

همانطور که در فوق به آن اشاره شد این تنها یک یادآوری است، چراکه مردم همیشه آگاه و بیدار کشورمان، به خوبی دوست و دشمن خود را می شناسند و به خوبی از وظایف خود در برابر آنها آگاهند؛ امید آن است که برخی از آقایان نیز درس بگیرند...

خلاصه مطلب آن که می توان گفت یکی از اهداف مقام معظم رهبری نسبت به نامگذاری یک هفته در طول سال تحت عنوان هفته «حقوق بشر آمریکایی» یادآوری جنایات ضد بشری دولت آمریکا در ایران و جهان است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۹ ، ۲۲:۲۷
محمود جانقربانی

 

 
 
 
 
 
 

دانلود

به بهانه ی هفته حقوق بشر آمریکایی

ببینید قسمتی از خشونت های مدعیان حقوق بشر با سیاه پوستان ساکن در آمریکا

برای مشاهده ویدیو های بیشتر به کانال صداوسیمای قم در پیام رسان سروش مراجعه کنید:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۹ ، ۲۲:۲۷
محمود جانقربانی

 

دبیرخانه مردمی حقوق بشر آمریکایی فراخوان پنجمین دوره جشنواره علمی و هنری «افشای حقوق بشر آمریکایی» را اعلام کرد.

به گزارش روابط عمومی دبیرخانه مردمی افشای حقوق بشر آمریکایی، دکتر اسماعیل آجرلو دبیر این جشنواره ضمن اعلام این خبر افزود: این دبیرخانه مردمی پنجمین دوره جشنواره حقوق بشر آمریکایی را در گرایش‌های هنری و رسانه‌ای به همراه اولین مسابقه ملی حقوقی یا موت کورت را با موضوع «تروریسم هنری- رسانه ای آمریکا» فراخوان نموده است.

آجرلو افزود: موضوع محوری این دوره تروریسم هنری- رسانه‌ای پیرامون ترور سپهبد شهید سلیمانی است که به شکل ویژه به عملکرد اینستاگرام در حذف و سانسور آثار هنری و رسانه‌ای در ایام شهادت شهید سلیمانی می پردازد.

مسئول دبیرخانه مردمی حقوق بشر آمریکایی ادامه داد: مهلت ثبت نام گروه‌های علمی و حقوقی برای شرکت در مسابقه ملی مطالبه گری حقوقی پیرامون تروریسم هنری- رسانه‌ای آمریکا در ایام ترور شهید سلیمانی تا روز ۲۵ تیر ماه است. در بخش هنری و رسانه‌ای نیز گروه‌های کارشناسی ضمن رصد بهترین آثار هنری و رسانه‌ای در موضوع شهادت شهید سلیمانی، برگزیدگان را مشخص و تقدیر خواهند نمود.

گفتنی است علاقمندان جهت کسب اطلاع از پنجمین دوره جشنواره علمی- هنری افشای حقوق بشر آمریکایی و همچنین شرکت در مسابقه ملی یا موت کورت تروریسم هنری رسانه‌ای آمریکا می‌توانند به دبیرخانه مجازی به آدرس  www.us-humanrights.com مراجعه نمایند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۹ ، ۲۲:۲۴
محمود جانقربانی

 

«در بعدازظهر دوازدهم مهر ۵۹ یک بالگرد در منطقه دهلران در حال پرواز بود و نیروهای دشمن به محض دیدن بالگرد آن را مورد هدف گلوله‌های خود قرار دادند بالگرد به‌سمت کوه‌های اطراف پرواز کرد و به‌علت اصابت گلوله به هلی‌کوپتر و زخمی شدن کمک خلبان در یک کیلومتری جالیز بر زمین نشست.
زمان تقریبی مطالعه : 3 دقیقه

 

شهید غلامرضا چاغروند


غلامرضا چاغروند دوازدهم بهمن سال ۱۳۳۱ در خرم‌آباد متولد شد. در سال ۱۳۵۳ به استخدام هوانیروز درآمد و پس از گذراندن آموزش زبان انگلیسی و دوره‌های مختلف نظامی در تهران و مرکز آموزش هوانیروز اصفهان با درجه ستوان سومی مشغول خدمت شد. در سال ۱۳۵۵ به علت درگیری با رئیس وقت شهربانی اصفهان به مدت یک ماه در بازداشتگاه ارتش محبوس شد.

در سال ۱۳۵۷ که عطر انقلاب اسلامی در همه‌جای کشور پیچید غلامرضا همراه با انقلابیون در تمام راهپیمایی‌ها شرکت می‌کرد. پس از پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۸ همزمان با شورش گروهک‌های معاند در کردستان به پایگاه هوانیروز کرمانشاه منتقل شد و در عملیات‌های مختلفی به مبارزه و درگیری با آن‌ها پرداخت.

او در سال ۱۳۵۸ ازدواج و تا ۳۰ شهریور ماه سال ۵۹ در کردستان خدمت کرد. پس از آن با حمله عراق به خاک جمهوری اسلامی به جبهه ایلام اعزام شده و در آن‌جا مشغول خدمت شد.

در آخرین مأموریت در بعدازظهر ۱۲ مهرماه ۵۹ ،چاغروند و کمک خلبان وی ستوانیار مصری و گروهبان یکم عادل موسوی عازم مأموریت به منطقه دهلران شدند.

کسی دیگر هیچ اطلاعی از هلی‌کوپتر و دیگر سرنشینانش نداشت. تا این‌که خبر مصاحبه چند نفر از سرنشینان بالگرد از رادیو عراق پخش شد و اقوام خلبان چاغروند به کمیته هلال‌احمر مراجعه کردند اما مسئولان از نبودن نام او در آمار اسرا خبر می‌دادند.

در نهایت پس از۶  ماه از طریق خانواده گروهبان یکم عادل موسوی نامه‌ای به دست خانواده خلبان چاغروند رسید که متن آن این چنین بود «ما در ظهر دوازدهم مهر ۹۵  در مرز دهلران اسیر شدیم. خلبان چاغروند شهید شد و خلبان حسین مصری را که تیر خورده بود به بیمارستان منتقل کردند. لطفا به خانواده‌های آن‌ها اطلاع دهید».

 

چگونگی شهادت


پسر پیرمرد دفن‌کننده پیکر شهید غلامرضا چاغروند به‌نام «دیوان جالیزی» در این خصوص می‌گوید: «در بعدازظهر دوازدهم مهر ۵۹ یک بالگرد در منطقه دهلران در حال پرواز بود و نیروهای دشمن به محض دیدن بالگرد آن را مورد هدف گلوله‌های خود قرار دادند. بالگرد به‌سمت کوه‌های اطراف پرواز کرد و به‌علت اصابت گلوله به هلی‌کوپتر و زخمی شدن کمک خلبان در یک کیلومتری جالیز بر زمین نشست.

بلافاصله نیروهای مهاجم هلی‌کوپتر را به محاصره و سرنشینانش را به اسارت درآوردند. فرمانده بعثی‌ها از خلبان خواست به امام  خمینی توهین کند که با مقاومت چاغروند روبه‌رو می‌شود. این ایستادگی و مقاومت ایشان تا جایی ادامه داشت که یکی از افسران عراقی با سرنیزه به‌سمت او حمله می‌کند و وی را به شهادت می‌رساند.

 

چگونگی کشف و انتقال پیکر مطهر شهید


پیکر مطهر این شهید در روز ۱۲ اسفندماه سال ۶۲ در روستای جالیز پیدا شد. این شهید خلبان هلیکوپتر امدادی بود نه جنگی، و برای امدادرسانی به طرف مناطق جنگی جنوب اعزام شده بود.

فرشته چاغروند، خواهر شهید چاغروند با بیان این‌که شهدای زیادی به خواب افراد فامیل و دوست و آشنا آمده‌اند و جای خود را نشان داده‌اند، اظهار کرد: زمانی‌که به‌ پیکر برادرم بودیم به خواب همسرم آمده بود و جایش را نشان داده بود و  گفته بود چرا جاهای دیگر را می‌گردید. این شهید وابستگی خاصی به مادرمان داشت و مادرم دو ساعت قبل از فوتش،می‌گفت که غلام‌رضا آمده است از او پذیرایی کنید.

خواهر این شهید با اشاره به این‌که جوانان ما باید تاریخ خود را بخوانند و ببینند، گفت: دشمنان از جوانان ما می‌ترسند، چون دیدند در هشت سال دفاع مقدس چگونه جانانه در مقابل دشمن ایستادند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۹ ، ۱۵:۳۴
محمود جانقربانی

زندگی نامه زیبا و البته تکان دهنده شهید بزرگوار شاهرخ ضرغام(حر انقلاب اسلامی)

 
 
 

 

 

 

 

حر انقلاب شهید ابوالفضل ((شاهرخ )) ضرغام گوینده عراق هم می گفت ما شاهرخ، جلاد حکومت ایران را کشتیم! اثری از پیکر شاهرخ نیافتیم او شهید شده بود، شهید گمنام. از خدا خواسته بود همه را پاک کند،همه گذشته اش را. می خواست چیزی از اونماند،نه اسم ،نه شهرت،نه قبر و مزار و نه هیچ چیزدیگر شهید ضرغام در یکم دیماه سال۲۷ دیده به جهان گشود و از همان دوران کودکی،با ان جثه درشت و قوی نشان داد که خلق و خوی پهلوانان را دارد شاهرخ هیچگاه زیر بار حرف زور و ناحق نمیرفت، دشمن ظالم و یار مظلوم بود. دردوازده سالگی طعم تلخ یتیمی را چشید. از ان پس با سختی، روزگار را سپری کرد در جوانی به سراغ کشتی رفت. سنگین وزن کشتی میگرفت. چه خوب پله های ترقی را یکی پس از دیگری طی میکرد. قهرمان جوانان،نایب قهرمان بزرگسالان دعوت به اردوی تیم ملی کشتی فرنگی.همراهی تیم المپیک ایران و….. بدنش بسیار قوی بود .هر روز هم مشغول تمرین بود. در اولین حضور در مسابقات کشتی فرنگی به قهرمانی جوانان تهران در یکصد کیلو دست یافت. سال پنجاه در مسابقات قهرمانی کشور در فوق سنگین جوانان بسیار خوش درخشید و تمامی حریفان را یکی پس از دیگری از پیش رو برداشت.بیشتر مسابقه ها را با ضربه فنی به پیروزی می رسید.

 

 

قدرت بدنی، قد بلند، دستان کشیده و استفاده صحیح از فنون باعث شد که به مقام قهرمانی دست پیدا کند. سال پنجاه و پنج آخرین سال حضور او در مسابقات کشتی بود. صبح یکی از روزها با هم به” کاباره پل کارون “رفتیم . به محض ورود، نگاهش به گارسون جدیدی افتاد که سر به زیر، پشت قسمت فروش قرار گرفته بود . با تعجب گفت: این کیه؟ تا حالا اینجا ندیده بودمش؟! در ظاهر، زن بسیار باحیائی بود. اما مجبور شده بود بدون حجاب به این کار مشغول شود . شاهرخ جلوی میز رفت و گفت :همشیره تا حالا ندیده بودمت،تازه اومدی اینجا ؟! زن خیلی آهسته گفت: بله، من از امروز اومدم . شاهرخ دوباره با تعجب پرسید : تو اصلا قیافت به این جور کارها و این جور جاها نمی خوره،اسمت چیه؟ قبلا چیکاره بودی؟ زن در حالی که سرش رو بالا نمی گرفت گفت: مهین هستم، شوهرم چند وقته که مرده، مجبور شدم که برای اجاره خانه و خرجی خودم و پسرم بیام اینجا! شاهرخ ،حسابی به رگ غیرتش برخورده بود ،دندانهایش را به هم فشار می داد ، رگ گردنش زده بود بیرون ،بعد دستش رو مشت کرد و محگم کوبید روی میز و با عصبانیت گفت: ای لعنت بر این مملکت کوفتی، بعد بلند گفت: همشیره راه بیفت بریم، همینطور که از در بیرون می رفت رو کرد به ناصر جهود(صاحب کاباره) و گفت: زود بر می گردم! مهین هم رفت اتاق پشتی و چادرش رو سر کرد و با حجاب کامل رفت بیرون. بعد هم سوار ماشین شد و حرکت کردند. مدتی از این ماجرا گذشت. تا اینکه یک روز در باشگاه پولاد همدیگر را دیدیم . بعد از سلام و علیک ،بی مقدمه پرسیدم: راستی قضیه اون مهین خانم چی شد؟اول درست جواب نمی داد. اما وقتی اصرار کردم گفت: دلم خیلی براشون سوخت ، اون خانم یه پسر ده ساله به اسم رضا داشت. صاحب خونه بخاطر اجاره، اثاث ها رو بیرون ریخته بود . من هم یه خونه کوچیک تو خیابون نیرو هوائی براشون اجاره کردم. به مهین خانم هم گفتم: تو خونه بمون بچه ات رو تربیت کن، من اجاره و خرجی شما رو میدم!! اما اینها همه ماجرا نبود. قدرت بدنی، شجاعت، نبود راهنما، رفقای نا اهل و … همه دست به دست هم داد.انسانی بوجود آمد که کسی جلودارش نبود هرشب کاباره، دعوا، چاقوکشی پدر نداشت از کسی هم حساب نمی برد. مادر پیرش هم کاری نمی توانست بکند الا دعا! اشک می ریخت و برای فرزندش دعا می کرد. خدایا پسرم را ببخش، عاقبت به خیرش کن. خدایا پسرم را از سربازان امام زمان(عج) قرار بده . دیگران به او می خندیدند. اما او می دانست که سلاح مومن دعاست. کاری نمی توانست بکند الا دعا.

 

 

همیشه می گفت: خدایا فرزندم را به تو سپردم. خدایا همه چیز به دست توست. هدایت به وسیله توست. پسرم را نجات بده زندگی شاهرخ در غفلت و گمراهی ادامه داشت. تا اینکه دعاهای مادر پیرش اثر کرد. مسیحا نفسی آمد و از انفاس خوش او مسیر زندگی شاهرخ تغییرکرد بهمن ۵۷ بود. شب و روز می گفت: فقط امام، فقط خمینی (ره) وقتی در تلویزیون صحبت های حضرت امام پخش می شد، با احترام می نشست. اشک می ریخت و با دل و جان گوش می کرد. می گفت: عظمت را اگر خدا بدهد، می شود خمینی، با یک عبا و عمامه آمد. اما عظمت پوشالی شاه را از بین بُرد.همیشه می گفت: هرچه امام بگوید همان است. حرف امام برای او فصل الخطاب بود. برای همین روی سینه اش خالکوبی کرده بود که: فدایت شوم خمینی. ولایت فقیه را به زبان عامیانه برای رفقایش توضیح می داد. از همان دوستان قبل از انقلاب، یارانی برای انقلاب پرورش داد. وقتی حضرت امام فرمود: به یاری پاسداران در کردستان بروید. دیگر سر از پا نمی شناخت. حماسه های اورا در سنندج، سقز، شاه نشین و بعدها در گنبد و لاهیجان و خوزستان و . . . هنوز در خاطره ها باقی است. شاهرخ از جمله کسانی است که پیر جماران در رسایشان فرمود: اینان ره صد ساله را یک شبه طی کردند. من دست و بازوی شما پیشگامان رهائی را می بوسم و از خداوند می خواهم مرا با بسیجیانم محشور گرداند .

 

وقتی از گذشته زندگی خودش حرف می زد داستان حُر را بازگو می کرد خودش را حُر نهضت امام می دانست. می گفت: حُر قبل از همه به میدان کربلا رفت و به شهادت رسید، من هم باید جزء اولین ها باشم. در همان روز های اول جنگ از همه جلوتر پا به عرصه گذاشت. آنقدر دلاورانه جنگید که دشمنان برای سرش جایزه تعیین کردند. آنقدر شجاعانه رفت تا کسی به گرد پایش نرسد. رفت و رفت. آنقدر رفت تا با ملائک همراه شد . شاهرخ پروازی داشت تا بی نهایت. پس از سی و یک سال زندگی پر فراز و نشیب درهفدهم آذر پنجاه و نه در دشتهای شمال آبادان این پرواز را ثبت کرد. پروازی با جسم و جان. کسی دیگر او را ندید ؛ حتی پیکرش پیدا نشد. روایت زندگینامه شهید، از تحولی روحی و معنویِ شهید ضرغام در جریان حوادث قبل از انقلاب تا انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی حکایت می کند. تحولی که ریشه در مفاهیم و معارف عمیق اسلام دارد و بازگشت به خویشتن و توبه نصوح را برای هر انسانِ طالب حقیقت بازگو می کند با اشاره به آیات آخر سوره فرقان : «شاهرخ را به راستی می توان مصداقی کامل برای این آیه قرآن(کسی که توبه کند و ایمان بیاورد و کار شایسته انجام دهد، اینها کسانی هستند که خدا بدیهایشان را به خوبی تبدیل می کند) معرفی کرد. چرا که او مدتی را در جهالت سپری کرد. اما خدا خواست که او برگردد.

 

 

داستان زندگی او، ماجرای حُر در کربلا را تداعی می کند فرماندهان بزرگی در گروه کوچک شاهرخ تربیت شدند.آن ها درس ایمان و شجاعت را از شاهرخ گرفتند. بعدها بسیاری از آنان را در واحدهای شناسایی و اطلاعات عملیات لشکرهای مختلف دیدیم. وجود سرداری مانند شاهرخ در روزهای اول جنگ نعمتی بود برای فرماندهان. دو ماه از جنگ گذشته بود ، شاهرخ خیلی تغییر کرده بود ، کم حرف میزد نماز جماعت و اول وقت او ترک نمی شد. در دعای کمیل و دعای توسل با صدای بلند گریه می کرد.از سادات گروهش خواسته بود برای او دعا کنند که شهید شود.

 

در زیر به خاطره مفقود شدن پیکر مطهر شهید اشاره می شود: هفده آذر ۵۹ برای انجام عملیات به سمت جاده ی ماهشهر رفتیم.از کانال عبور کردیم و در سکوت به سنگرهای دشمن نزدیک شدیم ، عملیات موفق بود. سیصد کشته از نیروهای دشمن در منطقه افتاده بود.اما با روشن شدن هوا نیروهای تحت امر بنی صدر از ما پشتیبانی نکردند و با پاتک نیروهای دشمن مجبور به عقب نشینی شدیم.

 

شاهرخ در سنگر ماند تا نیروها بتوانند به عقب بروند با شلیک های پیاپی گلوله های آر پی جی و هدف قرار دادن تانک های دشمن مانع پیشروی آنها می شد. چند تانک دشمن را منهدم کرد. ساعت ده صبح بود. فشار دشمن هر لحظه زیادتر می شد برای زدن ار پی جی بلند شد و بالای خاکریز رفت. یکدفعه صدایی آمد. برگشتم وناباورانه نگاه کردم. گلوله ای به سینه ی شاهرخ اصابت کرده بود. او روی خاکریز افتاده بود. عراقی ها نزدیک شدند. مجبور شدم برگردم. پیکر شاهرخ روی زمین مانده بود. از کمی عقب تر نگاه کردم عراقی ها بالای سر او رسیده بودند از خوشحالی هلهله می کردند.

 

همان شب تلویزیون عراق پیکر بدون سر او را نشان داد. گوینده عراقی گفت:ما شاهرخ،جلاد حکومت ایران را کشتیم. دو روز بعد دوباره حمله کردیم. به همان خاکریز رسیدیم. اما هیچ اثری از پیکر شاهرخ نبود هر چه گشتیم بی فایده بود. او از خدا خواسته بود همه گذشته اش را پاک کند. می خواست چیزی از او نماند. نه نام ، نه نشان ، نه قبر ، نه مزار و نه هیچ چیز دیگر. خدا هم دعایش را مستجاب کرد. پیکر سردار شهید شاهرخ ضرغام هرگز پیدا نشد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۸ ، ۲۲:۳۴
محمود جانقربانی
 
 
 
 
 
محمد باقر قالیباف نایب رئیس کمیسیون اقتصادی مجمع تشخیص مصلحت نظام بعدازظهر امروز(پنجشنبه) در مراسمی که به مناسبت گرامیداشت شهدای مسجد جامع امام سجاد (ع) تهران برگزار شد، حضور یافت

 محمد باقر قالیباف نایب رئیس کمیسیون اقتصادی مجمع تشخیص مصلحت نظام بعدازظهر امروز(پنجشنبه) در مراسمی که به مناسبت گرامیداشت شهدای مسجد جامع امام سجاد (ع) تهران برگزار شد،حضور یافت.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۸ ، ۱۶:۱۲
محمود جانقربانی

 

نگاه اول :

 

نگاه ترحمی است  و شهید را نعوذ بالله مثل نفله می دانند که می توانست در دنیا زندگی کند و در این زندگی,هم خدا را داشته باشد و هر خرما را. و وظایف اجتماعی خودشان را گردن امام زمان می اندازند و اعتقاد دارند که باید لذتشان را ببرند و یک ظاهر اسلامی داشته باشند .

صدای پای شهدا

 

شعر زیبایی هست که بارها هم گفته ام :

 

گفت جنگ و جدل از مرد دعا مپسندید
ریگ در نعل فروهشته ما مپسندید
کربلا را بگذارید که حج در پیش است
 گفت آرام بخسبید فرج در پیش است
بگذارید مگر آب فراتی برسد
مگر از اهل کرم خمس و زکاتی برسد
گفت ما از حضراتیم به ما تکیه کنید
مستجاب الدعواتیم به ما تکیه کنید
روضه باید خواند تا آب برد دشمن را
  سفره باید کرد اما علم رفتن را
 الغرض در همه غافله یک مرد نبود
یا اگر بود شایسته ناورد نبود
یا محمد همه جز پوچی تکرار نبود
چارده قرن علم بود و علمدار نبود
وکسی گفت چنین گفت که سر,سنگین است
  باد با قافله دیری است که سرسنگین است
چیست واگرد سفر جز دل سرد آوردن
سر بی دردسر خویش به درد آوردن
 گفت ما خسته و زاریم زما درگذرید
  هفت سر عائله داریم زما درگذرید
 و کسی گفت چنین گفت کسی می آید
  مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید
هر که پابسته خانه است خداحافظ او
هر که با عذر و بهانه است خداحافظ او

 

 

 

نگاه دوم :

کسانی که فکر می کنند شهادت یعنی عزا,و آوردن جنازه ها را پلوتیک نظام می دانند تا بتوانند جو را بخوابانند..اینطور فکر می کنند که ما بچه های مذهبی از حربه شهداء استفاده می کنیم تا انسانیت آنها را زیر سوال ببریم.

 

نگاه سوم :

گروهی که بر کرسی منطق و علم می نشینند.آقا جایگاهها فرق می کند.شهید جای دفنش در بهشت رضا و دارالرحمه است چرا آنها را در کوهپایه و پارک می گذارند؟چرا؟ چون فکر می کنند این عزاست.4 تا استخوان که معلوم نیست مادرش کجا چشم به انتظارش است. تازه چونه هم می زنن!!! یه عده هم جبهه می گیرند که اینجا محیط علم است نه دفن شهدا .

یک عده اعتصاب راه می اندازند که نمی گذاریم شهدا اینجا خاک شوند و عده ای می گویند شما غلط می کنید باید همینجا محل دفنشان شود!!کسانی که جایگاه شهید را بدون تعریف تعیین می کنند.اما اصلا نمی دانند که شهید یعنی چی؟

 

متاسفانه این ،برخورد ما با شهداست .

 

نگاه چهارم :

کسانی که فقط شعار می دهند.اینکه بچه های شهداء عزیزند نور چشم ما هستند و... اما خصوصیت منفی دارند.اینکه اصلا خودشان اهل درد نیستند.فقط بلدند مدام آیات و احادیثی از شهدا نقل کنند و کتاب بنویسند در مورد شهید و شهادت !!

ببینید فرهنگی که اینقدر مقام معظم رهبری توصیه و تاکید دارد و باید در ریشه جامعه ما جای بگیرد چقدر قشنگ ,کلیشه ای و مستحبی شده!؟

 

پنج شنبه ها هم خیلی باکلاس با خانواده هایشان سر قبر شهداء می روند و فاتحه می خوانند بر مرامش ,بر وجودش و بر باقیماندگانش! اومدی اینجا احساس کمبودت رو به رخ شهداء بکشی اینکه ما نیاز داریم به شهداء.اما نیامدی بگویی که امروز آمدم بر تو فاتحه ای بخوانم و اگر هم اینطور است ازشان بخواهیم و از همین الان شروع کنیم و بگوییم که شما باید به ما اراده بدهید . تا حالا چقدر در خانه شهداء را زدی؟

یکی از دوستان خودم نقل می کرد.از بچه های قدیمی جنگ بود . می گفت: وقتی فرمانده مان می خواست شهید شود و مایی که نیرویش تلقی می شدیم اونجا بودیم آخرین جملاتش این بود :

فلانی منو داری می بینی که دارم می میرم ایشالله شفاعتت هم می کنم اما وضع مالی خانواده ام خوب نیست یادت می مونه که؟؟ منم گفتم آره حتما یادم می مونه.هر چند یادمون رفت و جنگ تموم شد و شد سال 69 می گفت: رفتم کمیته امداد و یکی از شغلهام هم پخش مواد غذایی بود. رسیدم دم در خانه ای در زدم و گفتم براتون برنج آوردم.اول گفتم کسی هست براتون بیاره داخل؟ بعد که دیدم هیشکی رو ندارند براشون بردم داخل.گفتم کجا بگذارم؟گفت توی آشپزخانه. هر چند آشپزخانه که چه عرض کنم  یک چراغ علاء الدین گذاشته بودن اون قسمت و شده بود آشپزخانه با یک آشپزخانه و دستشویی و حیاط بسیار کوچک.می گفت: در آخر که می خواستم برم نگاهم افتاد به عکسی که روی تاقچه بود و سریع عکس فرمانده مون رو شناختم.رو به خانمش کردم و گفتم شما می شناسینشون؟ انگار که بهش برخورده باشه که من شناختمش و جوری که لباش رو می گزید گفت آره چطور مگه؟منم گفتم هیچی. قیافشون برام آشناست فکر کنم جایی ایشون رو دیده باشم و رفتم بعد می گفت:می خواستم بمیرم که مردم چی فکر می کنند و چی هست .

 

جداً حاضرند اون بچه هایی که میگن سهمیه دانشگاه و این حرفها,20 روز بابا نداشته باشند!؟

شهداء شما خیلی بامعرفتین و ما بی معرفت.ما حتی دیگه قیافه های شما رو هم یادمون رفته شماها هیچ مشکلی ندارین شهداء می دونیم دردی که شماها اون بالا می کشید خیلی بیشتره.ما حاضریم درد جسمی داشته باشیم اما درد روحی نداشته باشیم.درد آنها خیلی عمیق تر از ماهاست .کار به جایی کشیده که میگن چه هنری کردن؟ اگر به ما هم می گفتن که شهادت بهشته و سعادت دنیا و آخرت، می پریدیم وسط شهید می شدیم !

 

برین بپرسین آیا شهادت هنر نمی خواست؟ چه کسانی که6-7 سال توی جبهه بودند اما یک ترکش هم بهشون نخورد. پس ببینید به راحتی در شهادت رو باز نمی کردند.اشک می ریختند تمنا می کردند و آنقدر التماس می کردند تا شهید شوند.حتی همان زمان هم 100 تا 100 تا می آمدند 10-20 تاشون هم در می رفتند.لذا قبول کنید که شهادت هنر است و هر کس لایق شهادت نیست .

یادمه در ارتفاع سوره کمینی بود که گفته بودن بچه ها از جاتون تکون نخورند مشرف بود به حلبچه.چند بار بهشون اطلاع دادند که اینجا سرده میشه بیاییم پایین؟گفتند نه نمیشه.طوری که اینها رو وقتی پیدا کردند پشت دوربین منجمد شده بودند.ملت اینطوری شهید شدند .

 

دردهای امروزی باید برای ما خیلی مسخره باشه.سرماها و گرماها و خستگی های امروز چیزی نیست.بچه ها توی آب سرد زمستان از شدت خستگی خوابشون می برد و با همین خواب عبادتشون ترک نمی شد !

 

فرمانده لشکرمون(حاج اسماعیل قانی)حدودا30-35  ساعت بود که نخوابیده بود و دویده بود.وقتی اومد توی سنگر بچه ها گفتند که سکوت داشته باشیم تا بتونه مقداری استراحت کنه.اومدند توی سنگرَ 20-25 دقیقه به اذان صبح بود وضو گرفت وایستاد به نماز و بعد از اتمام نماز هم اومد بیرون و گفت بین الطلوعین هست.نباید خوابید.باور کردنی نبود با تمام خستگیش شاید 20 بار وضو گرفت نشست و پا شد تا خدایی نکرده چیزی که خداوند خوشش نمی آید مرتکب نشده باشد !

شهدا چنین زندگی ایی داشتند.

 

سخنان حجت الاسلام سید محمد انجوی نژاد

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۸ ، ۱۵:۵۰
محمود جانقربانی
 

بسم رب الشهدا

دیدن چند باره آژانس شیشه ای بعض دیالوگ ها را در ذهنم ثبت کرده 

این روز ها که فراموش شده بعضی چیزا

باید مرور کرد

حاج کاظم : من خیبری ام...  اهل نی و هور و آب .... خیبری ساکته.... دود نداره ... سوز داره...

زجر آور ترین دیالوگ :   دوره ت گذشته مربی ...............

حاج کاظم :  فکر می کنید بیشتر از این برج هایی که می سازند خرج می تراشیم

بهتر نیست جلو چشمتون باشیم 

یا بریم تو موزه یا باغ وحش

.....

میدونی یه گردان بره یه خط گروهان برگرده یعنی چی

میدونی یه گروهان بره خط دسته برگرده یعنی چی

میدونی یه دسته بره و خط نفر برگرده یعنی چی ....

و....

وقتی طرف ( سلحشور )  با تمام پر رویی گفت :

یعنی دیگه کسی به اسم کاظم و عباس وجود خارجی ندارند و دست رو رو دست زد و رفت 

و اصغر گفت :

اصلا مساله ی عباس ، مساله ی همه ی ماست ، اصلا این امنیت ممیت که شما از اون دم می زنید از برکت وجود عباس ماست .

 

زجر آور ترین دیالوگ :   دوره ت گذشته مربی ...............

و عباس با لهجه مشهدی : حاجی مو شرمنده ام . خدا مرگم می داده بود این روز ها رو نمی دیده بوددوم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۸ ، ۱۵:۳۶
محمود جانقربانی